(rm) صدا |
بهنام ناطقي (راديوفردا): روزنامه آفتاب يزد، در ستون يادداشت خود به بحث خروج از حاکميت پرداخته است. رد دو لايحه دولت حجت الاسلام خاتمي، لايحه تببين اختيارات رياست جمهوري اسلامي و لايحه اصلاح قانون انتخابات، بحث خروج از حاکميت را بارديگر در داخل کشور نو کرده است اما عدم شرکت مردم در انتخابات شوراهاي شهر و روستا، که نشان دهنده رويگرداني عمومي از هردو جناح هيات حاکمه جمهوري اسلامي بود، به اين بحث معناي تازهاي داده است. نويسنده آفتاب يزد در يادداشت خود، اين مفهوم تازه را بازتاب ميدهد و مينويسد: برخورد دوگانه با اين موضوع نيز رفتارهاي غيراخلاقي بعضي منتسبان به جناح راست است. افرادي که سال گذشته طرح بحث استعفا و خروج از حاکميت را خيانت به کشور ميدانستند، امروز با تمسخر اعلام ميکنند که مردم منتظر خروج اين افراد از حکومت هستند.
آفتاب يزد مينويسد امروز عدهاي معتقد هستند که موضوع استعفا از بحث هاي جدي است... اما دوستان بايد توضيح دهند که چه اتفاق تازهاي افتاده که امروز به ياد استعفا افتادهاند؟ زيرا به نظر ميرسد اشکالاتي که امروز به آن اشاره ميشود، حداقل از دو سال پيش مشخص شده بود و لذا برخي از نمايندگان ميتوانستند با استعفا از مسئوليت خود اولا مردم را در جريان شرايط قرار دهند و ثانيا راه را براي کساني باز کند که معتقد بودند در همين شرايط هم مي توان کار کرد. آفتاب يزد مي نويسد شرايط کشور طوري است که تکرار ادعاي استعفا مشکلي را حل نخواهد کرد.
روزنامه اعتماد در مقالهاي به قلم آقاي حامد مهدوي مي نويسد حجت الاسلام محمد خاتمي، هنوز موضعي در واکنش به رد دو لايحه اصلاحي خود نشان نداده است، اما خبرهاي غيررسمي منتشر شده در نشريات ارگان مخالف اصلاحات كه اقدامي جهت تكذيب آن به عمل نيامده، از مخالفت صريح وي با راهكارهايي نظير استعفا و رفراندوم، حكايت مينمايند. نويسنده «اعتماد» ميپرسد: آيا سيدمحمد خاتمي، همانند گذشته، با هدف حفظ نظام و حاكميت، از اعتبار و حيثيت اجتماعي خويش، به نفع رقيب، مايه خواهد گذاشت و به زنگ خطرهاي به صدا در آمده توسط ياران و پيام انتخابات نهم اسفند، توجهي نخواهد كرد؟ بي شك سكوت خاتمي، تداوم نخواهد يافت و او چارهيي جز اتخاذ موضع صريح و شفاف ندارد، اما از انديشمندي كه در نخستين سال رياست جمهوري دوره نخست خود، لياقتش را در حوزه سياست به رخ كشيده، انتظار ميرود هنگام تفكر براي جمعبندي مواضع خويش درباره رد لوايح، به اين سوالات حياتي نيز دفعتا بينديشد. سئوالاتي که نويسنده اعتماد مطرح کرده است، اينهاست: آيا عقبنشينيهاي پي در پي رييس جمهوري اصلاحطلب، هدف اساسي حفظ بقاي حاكميت و تداوم نظام جمهوري اسلامي را تامين كرده است؟ ميزان استحكام نظام در سال 76 بيشتر بود يا اكنون؟ برداشت روز افزون از حساب اعتبار اجتماعي، بدون آنكه هدف مطلوب حاصل شود، حامل چه سود ملي يا فردي است؟ و تتمه حساب اعتبار به چه ميزان است؟ آيا براي دسترسي به هدف، راههاي موثرتر و منطبق با اراده ملي، مفقود است؟
روزنامه رسالت، در مقالهاي به قلم عباس کاکاوند، به بحث خروج از حاکميت ميپردازد و مي نويسد: از طرح خروج از حاکميت هرچه به نقطه پاياني نزديک مي شود، عناصر مقوم و اجزاي سازنده خويش را از دست داده و از آنها تهي مي شود تا جائي که در نهايت ته مانده اي از آن باقي خواهد ماند که چونان عناصر واپسين، درسودائي بيهوده، نمايشي سايهوار را بازي خواهد کرد. رسالت ميافزايد اين ته مانده چند ويژگي دارد. يکي اينکه اجتناب ناپذير است، دوم اينکه محدود به تعدادي اندک از نمايندگان است و محدود به حوزه جغرافيائي به نام ملس است و از آن فراتر نمي رود و بيرون از مجلس رويدادي خاص و طراحي شده بايد اتفاق بيافتد با اين رويداد به طور جداگانه برخورد شده و هيج رويدادي نمي تواند و نبايد صرفا به دليل همزماني با استعفاي نمايشي اندکي از نمايندگان بر آن تاثير بگذارد. رسالت ميافزايد خروج از حاکميت محدوديت زماني هم دارد زيرا تاثيرات و پيامدهاي استعفاي نمايشي، نامه و نطق هاي توهين آميز به هيچ وجه از ظرف زمانياش فراتر نمي رود. رسالت مينويسد استعفا، نطق ها و نامهها? هتاکانه در واقع واکنش نااميدانه به شکست طرح خروج از حاکميت ارزيابي مي شود. آفتاب يزد در ستون يادداشت امروز خود، افرادي که سال گذشته طرح بحث استعفا و خروج از حاکميت را خيانت به کشور ميدانستند، امروز با تمسخر اعلام ميکنند که مردم منتظر خروج اين افراد از حکومت هستند. روزنامه اعتماد در مقالهاي به قلم آقاي حامد مهدوي مي نويسد حجت الاسلام محمد خاتمي، هنوز موضعي در واکنش به رد دو لايحه اصلاحي خود نشان نداده است، اما خبرهاي غيررسمي منتشر شده در نشريات ارگان مخالف اصلاحات كه اقدامي جهت تكذيب آن به عمل نيامده، از مخالفت صريح وي با راهكارهايي نظير استعفا و رفراندوم، حكايت مينمايند. روزنامه رسالت، در مقالهاي به قلم عباس کاکاوند، مي نويسد: از طرح خروج از حاکميت هرچه به نقطه پاياني نزديک مي شود، عناصر مقوم و اجزاي سازنده خويش را از دست داده و از آنها تهي مي شود تا جائي که در نهايت ته مانده اي از آن باقي خواهد ماند که چونان عناصر واپسين، درسودائي بيهوده، نمايشي سايهوار را بازي خواهد کرد.