ایران، سوریه و پیامد رقابت‌های فرقه‌ای و قومی

  • امير مصدق کاتوزيان
پس از کشیده شدن خونریزی‌ها در سوریه به پایتخت، روز شنبه مخالفان گفتند اکثر ۲۰۰ نفری که به تازگی در درگیری‌ها کشته ‌‌شده‌اند مقیم دمشق بوده‌اند. پیامد انفجار روز چهارشنبه در جلسه شورای امنیت ملی سوریه که به کشته شدن وزیر دفاع، معاون وزیر دفاع، دستیار معاون رییس جمهور و رییس اداره امنیت ملی سوریه انجامید همچنین پناه بردن هزاران سوری به کشورهای همسایه بوده است. شامل اردن،‌ ترکیه و عراق در کنار لبنان.

سوریه می‌گوید مخالفان مسلح تروریست و عمده آنها اسلام‌گرایان سلفی و اعضای القاعده هستند. و مخالفان مورد حمایت غرب در تشکلات شورای ملی سوریه و ارتش آزاد سوریه این اتهام را رد می‌کنند و این گفته‌های دمشق را دروغ‌های تبلیغاتی برای از اعتبار انداختن مخالفان می‌نامند.

اما تنها حکومت بشار اسد نیست که درباره سلفی‌ها و القاعده هشدار می‌دهد. در کنار هشدار ناظران درباره امکان بروز درگیری‌های فرقه‌ای و قومی در صورت بی‌ثبات شدن حکومت سوریه به تازگی ملک‌ عبدالله پادشاه اردن هم در گفت‌وگو با شبکه خبری تلویزیون آمریکایی سی ان ان هم از حضور القاعده در بخش‌هایی از سوریه ابراز نگرانی کرد و هم از خطر افتادن (به گفته او) «سلاح‌های شیمیایی سوریه به دست عناصر نامطلوب».

از سوی دیگر روز شنبه اهود باراک وزیر دفاع اسرائیل گفت در صورت تلاش دمشق برای انتقال سلاح پیشرفته به حزب‌الله لبنان اسرائیل در سوریه دخالت نظامی خواهد کرد.

حزب‌الله لبنان و جمهوری اسلامی ایران متحدان اصلی حکومت سوریه‌اند. از سویی دیگر عربستان، قطر و ترکیه هر یک به اندازه‌ای خواهان تغییر حاکمیت این کشور اند. روسیه و چین قطعنامه جدید پیشنهادی غرب را که در صورت تصویب، دخالت نظامی در سوریه را مجاز می‌کرد رد کردند.

با گسترش خونریزی‌ها به دمشق حکومت بشار اسد در چه وضعیتی قرار گرفته است؟ سلفی‌ها و القاعده چه وزنی در درگیری‌ها و آینده سوریه دارند؟ گزینه‌های پیش روی جمهوری اسلامی ایران متحد اصلی سوریه در بیش از سه دهه اخیر برای وفق دادن خود با شرایط جدید چیست؟

این پرسش‌ها را با سه میهمان این هفته دیدگاه‌ها در میان گذاشته‌ایم. هرسه در آمریکا: منصور فرهنگ، سفیر پیشین ایران در مقر سازمان ملل در نیویورک در دوران دولت موقت انقلاب و استاد ارشد علوم سیاسی در کالج بنینگتون ایالت ورمونت، مهدی نوربخش، استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه هریزبرگ ایالت پنسیلوانیا و در شهر سن دیه‌گوی ایالت کالیفرنیا درویش رنجبر، کادر سابق بخش بین‌الملل وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران و کارشناس ارشد سابق ایران در زمینه معاهدات ناظر بر سلاح‌های کشتار جمعی در ژنو.

Your browser doesn’t support HTML5

بررسی منصور فرهنگ، مهدی نوربخش و درویش رنجبر از پیامد گسترش درگیرهای سوریه به دمشق




آقای منصور فرهنگ، با اطلاعاتی که درباره قدرت ارتش سوریه در دست هست چه می‌شود گفت درباره وضعیت تازه این کشور بعد از کشیده‌شدن درگیری‌ها به دمشق و انفجار خبرساز در پایتخت در روز چهارشنبه؟


منصور فرهنگ:‌ درگیری‌های سوریه به یک جنگ داخلی تبدیل شده. این جنگ داخلی همانطور که همه ما می‌دانیم یک جنبه مذهبی تقابل بین شیعه و سنی هم دارد. به هیچ وجه نمی‌تواند محدود به آن شود. ولی از آنجا که حدود ۱۰ درصد جمعیت را علوی‌ها تشکیل می‌دهند و بیش از ۴۰ سال است بر آن مملکت تسلط دارند آن بعدش هم قوی شده.

ولی آن ویژگی خاص دستگاه امنیتی و نظامی سوریه در مقایسه مثلا با مصر یا لیبی یا تونس این است که در تونس و لیبی ارتش یک موجودیت کم و بیش مستقل از حکومت داشت و یک اعتباری در جامعه داشت که این اعتبار ارتباط مستقیمی با حکومت یا دولت نداشت. در لیبی اصلا ارتشی وجود نداشت. یک دستگاه سرکوب اختصاصی در خدمت قذافی بود. ولی

در سوریه یک ارتشی وجود دارد که اکثریت قریب به اتفاق افسران و فرماندهانش از علوی‌ها می‌‌آیند و در واقع اینها یک اشتراک منافع جمعی برای بقای رژیم دارند. یعنی به سرنگونی رژیم اسد به طور اجتناب‌ناپذیر به تضعیف و سرنگونی و ناامنی این گروه‌ها هم کشیده می‌شود و این جنگ داخلی هیچ بعید نیست که بیش از هرجای دیگری بتواند قربانی انسانی بدهد قبل از این که به نتیجه برسد. این رژیم مشروعیت داخلی و بین‌المللی خودش را از دست داده و با این تحریم‌های وسیعی که علیهش وضع شده و به طور کلی در وضعیتی که در جهان عرب دارد تنها راه ادامه موجودیتش تشدید خشونت است.

اینکه به کجا کشیده می‌شود و کی تمام می‌شود قابل پیش‌بینی نیست ولی بعد می‌توانیم راجع به آن صحبت کنیم که حتی بعد از سرنگونی این رژیم هم بسیار بعید است که ما در سوریه یک روند مسالمت‌جویانه‌ گذار از استبداد به دموکراسی ببینیم.

آقای منصور فرهنگ صبحت کردند از حرکت اعتراضی مردمی. آقای مهدی نوربخش، اما علاوه بر این صحبت هست از زد و خورد میان ارتش و ارتشیان جدا شده از نیروهای مسلح و گفت‌وگو است از سلفی‌های مسلح که حکومت سوریه از اول درباره‌ شان هشدار می‌داد. وزن سلفی‌ها در این میان تا چه اندازه است؟

مهدی نوربخش: ولله من فکر نمی‌کنم این صحبتی که ما در مورد همه جا شنیدیم، در مورد لیبی شنیدیم، حالا در مورد تونس به شکل کمترش شنیدیم... ولیکن چیزی که الان سوریه آدم می‌تواند ببیند یک حرکت کاملا خود جوشی است و حتی نیروهایی که منسجم بودند مثل همین سیرین نشنال کانسیل (اس ان آی)، (شورای ملی سوریه)، اینها خیلی الان نمی‌توانند رابطه با داخل داشته باشند با این چیزهایی که من دارم دنبال می‌کنم. یعنی یک حرکت کاملا خودجوش است. شاید بشود گفت که با اول انقلاب (در ایران) می‌توانیم یک مقدار مقایسه کنیم، کمیته‌هایی که درست شد در محله‌های مختلف.

با گفته‌های دکتر فرهنگ کاملا موافقم. چیزی که بعید به نظر می‌رسید به زودی صورت بگیرد در سوریه با همه اوصافی که می‌دانیم این است که ارتش کاملا انسجام خودش را از دست داده. این یک شانس بزرگی را نصیب انقلابیون کسانی که می‌خواهند حکومت بشار اسد را سرنگون کنند یک شانس بسیاری به اینها داده. انفجار درون دمشق کار مردم عادی نبود. کار همین ارتشی است که انسجام خودش را از دست داده و کسانی که در ارتش بودند این کار را انجام دادند.

خیلی من فکر نمی‌کنم که سلفی‌ها کاری دارند می‌کنند. حرکت بسیار خودجوشی است. همه بحث‌هایی هم که این طرف و آن طرف می‌شود از این بحث دارد می‌کند که خود مردم سوریه بلند شده اند. در این هیچ شکی نیست که ممکن است سلفی‌ها هم درون آن باشند یا نباشند ولی کلا خیلی حرکت خودجوشی است.

آقای رنجبر، شما چه فکر می‌کنید؟ چون چندین پیام منتسب به القاعده هم پخش شده علیه حکومت بعث سوریه و حکومت بشار اسد. قبلا هم در درگیری‌های عراق صحبت از تردد مرزی القاعده‌ای‌ها از سوریه به عراق بود. در این زمینه چه اطلاعاتی در دست است؟

درویش رنجبر: اولا باید در مورد وضعیت سوریه اگر تصور کنیم که در ادامه چیزی که بهار عربی نامیده شده در مسیر گذار از سیستم استبدادی به سوی دموکراسی در سوریه داریم پیش می‌رویم،‌ وضعیت بسیار بسیار بغرنج‌تر از سایر کشورهای عربی است که موج دموکراسی خواهی درشان وزیدن گرفته.

پیچیدگی وضعیت سوریه را ما بایستی در ارتباط با شرایط تنها داخلی سوریه در نظر نگیریم. عربستان سعودی، قطر، ترکیه اینها یک طرف ماجرا هستند در منطقه و جمهوری اسلامی به پشتیبانی از بشار اسد یک طرف این قضیه هستند. در سطح بین‌المللی هم روسیه و چین قطعنامه اخیر را وتو کردند و عملا یک نوع کشاکش بین‌المللی بین قدرت‌های بزرگ بر سر مساله سوریه وجود دارد.

در ارتباط با مساله القاعده رژیم بشار اسد که دستش به خون مردم سوریه آغشته است همیشه دوست دارد این حرکت را منتسب کند به نیروهای خارج از کشور، به نیروهای بیگانه و اصلا به آن معیار خودجوش بودن این حرکت نمی‌خواهد گردن بنهد. بنابراین الان به حدی مستاصل شده که پای نیروهای سلفی را به میان می‌کشد و همینطور از ورود نیروهای القاعده در این درگیری‌ها خبر می‌دهد و این تنها یک بهانه است به خاطر اینکه بتواند حرکت خودجوش مردم را منتسب کند به نیروهای خارج از مرزها.

آقای فرهنگ، اردن از اینکه سلاح‌های شیمیایی به دست سلفی‌ها بیافتد در اثر بی‌ثباتی سوریه ابراز نگرانی کرد. تا چه حد این هشدارها جدی است و تا چه حد غرب جدی‌شان می‌گیرد؟

این هشدارها جدی است برای اینکه کم و بیش همه اطلاع دارند که سوریه از سلاح‌های شیمیایی برخوردار است و این را کجا انبار کرده اند و به دست کی باشد این نگرانی است که هم در منطقه و در سطح بین‌المللی وجود دارد. من فکر می‌کنم واقعا نقش کشورهای بزرگ در این ماجرا چه آمریکا، چه اروپا، چه روسیه، چه چین و چه ایران این نقش بسیار حاشیه‌ای است. اگر تاریخ همین پنجاه شصت سال گذشته بعد از جنگ جهانی دوم را در نظر بگیریم هر وقت که جنگ داخلی در کشوری شروع می‌شود طرفین کمک‌های بیرونی می‌گیرند.

این که کشورهای عربی به کمک شورشیان سوری آمده‌اند از اهمیت جالبی برخوردار است و همینطور کشورهای اروپایی و آمریکا دارند کمک می‌کنند. همینطور که سوریه دارد از ایران و روسیه کمک می‌گیرد. اما مساله اسلام‌گراها و سلفی‌ها این نکته را باید داشته باشیم که خصوصا ما ایرانی‌ها با این واقعیت تلخ خوب آشنا باشیم که اسلام‌گرایان اکثریت بزرگ مردم یا حد اکثریت مردم را معرفی نمی‌کنند.

اما اگر محیط بازی در سوریه ایجاد شود توانایی اسلام‌گرایان در بسیج توده‌های مردم قوی‌تر از گروه‌های دیگر است. به خاطر این که این کشورها قرن‌هاست که به طور کلی در استبداد زندگی کرده‌اند و فرهنگ کثرت‌گرایی و فرهنگ گفتمان آزاد در اینجا وجود ندارد و زبان و اصطلاحاتی که اسلام‌گرایان به کار می‌برند خصوصا برای توده‌های فقیر شهری و با استفاده از مذهب که خصوصا در سوریه هفتاد درصد مردم سنی هستند و همین کسانی بودند که ۲۰ هزار نفر آنان را پدر آقای بشار اسد در سال ۱۹۸۲ قتل عام کرد.

بنابراین تردیدی نیست که بعد از سرنگونی این رژیم قوی‌ترین نیرویی که در صحنه وجود خواهد داشت اسلام‌گرایان هستند. سکولارها خصوصا لیبرال چون زبان و استعارات و خواسته‌ها و گفتمان‌های بدیعی در این فرهنگ‌ها مطرح می‌کنند برای آنهاانسجام و بسیج مردم و حتی همکاری با یکدیگر از همه گروه‌های دیگر سخت‌تر است. دقیقا همان مصیبتی که در ایران گفتارش شدیم بعد از سرنگونی شاه. خوشبختی که یک کشوری مثل سوریه،‌ مصر یا تونس دارند این است که اینها یک بتی مثل خمینی ندارند.

اسلام‌‌‌گرایان در این کشورها متنوع هستند. سلفی هستند. عده‌ای مدل ترکیه برایشان جذابیت دارد. این است که از این جهت اینها خوشبخت‌اند. بت ندارند و بنابراین امکان اینکه نیروهای سکولار و دموکرات بتوانند نقش مهمتری ایفا کنند بیشتر است ولی توجه باید داشته باشیم که اسلام‌گرایان می‌توانند در فرهنگ استبدادی بسیار سنتی با استفاده از زبانی که برای توده‌های مردم قابل فهم‌تر است وارد کارزار شوند و قوی‌تر از بقیه گروه‌ها هستند ولی نه الزاما معرف اکثریت مردم.

آقای نوربخش، دامنه محکوم کردن انفجارهای روز چهارشنبه محدود بوده. جامعه جهانی به نظامی شدن رویارویی با حکومت سوریه چگونه نگاه می‌کند؟


من فکر نمی‌کنم که همین کاری که تا الان کرده‌اند این را می‌خواهند ادامه دهند. این چیزی که آدم از این طرف و آن طرف می‌بیند. آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها هرگز نمی‌خواهند که وارد این معرکه شوند و این جنگ داخلی. اما کمک‌ها دارد می‌شود و محکومیت‌ها فقط از طرف چین و روسیه و ایران و این چند کشور آمد و جای دیگر به آن شکل محکوم نشد این عمل.

این است که به همین شکل ادامه پیدا خواهد کرد و فکر نمی‌کنم دولتی که الان سر کار هست بیشتر از این بتواند مقاومت کند. می‌دانید که الان تقریبا بحث این است که دهات و مناطقی که خارج از شهرهای بزرگ است دست اینها است و دولت فقط در شهرهای بزرگ است که دارد می‌جنگد. این است که من فکر نمی کنم خیلی دیگر ادامه‌ای بتواند پیدا کند دولت. حالا ممکن است که ارتش مقاومت کند و کشتار بیشتری کند که در این هیچ شکی نیست.

همانطور که جناب فرهنگ گفتند این ساختار که دولت و ارتش دارد آن جا کاملا فرق می‌کند با دیگر کشورها. اینها تا آخرین لحظه خواهند جنیگد. اما اصولا من فکر نمی‌کنم که ارتش و نظامی که الان در سوریه هست این هیچ پشتیبانی بتواند داشته باشد از طرف جامعه بین‌الملل غیر از همین چند تا کشوری که ایستاده اند تا حالا. که آن هم من فکر نمیکنم بتواند کارساز باشد.

خبر هم دارید که همین چند روز در لبنان ... دارند کمک می‌شوند. حزب‌الله از لبنان گازوییل قاچاق به سوریه می‌فرستد که مردم لبنان را رودررو کرده با قیمت فوق‌العاده. افزایش داده شده قیمت گازوییل در لبنان. از همین طریق‌ها دارند کمک می‌شوند. کمک خارجی آنچنان دولت ندارد. من فکر نمی‌کنم دولت زیاد بتواند بماند. مقاومت کند در مقابل این حرکت.

آقای رنجبر، صحبت از خطر درگیری‌های قومی و فرقه‌ای است که تاحدودی آقای فرهنگ به آن اشاره کردند. در صورت بی‌ثباتی سوریه و حتی پیش‌بینی‌هایی می‌شود در مورد بی‌ثبات شدن بعضی کشورهای همسایه مثل عراق از جمله. این خطر تا چه حد جدی است؟

اجازه بفرمایید در ارتباط با مطلبی که دکتر فرهنگ مطرح کردند من عرض کنم که درست است که اسلام‌گرایان قدرت بسیج مردم را دارند و می‌توانند با تکیه بر زبان توده هوام قدرت سازماندهی یا بسیج عمومی را به نمایش بگذارند. ولی اگر ما به ماهیت اسلام‌گراها حتی در مصر توجه کنیم می‌بینیم که گفتمان حتی اسلام‌گرایان با آن چیزی که ما به عنوان گفتمان اسلام‌گرایی در ایران به ذهن متبادر می‌شود بسیار متفاوت است. حتی محمد مرسی سیاست خارجی مصر را تمام قراردهای بین‌المللی را به رسمیت شناختند و همچین حقوق سایرین از جمله سکولارها و زنها را در اداره کشور به ر سمیت شناختند.

همه این علایم و نشانه‌ها نشان می‌دهد که اسلام‌گرایی که مد نظر ما هست صرفا یک نوع هویتی است شبیه آن چیزی که زیاد در ترکیه می بینیم در قالب حزب عدالت و توسعه ترکیه. در ارتباط با مساله درگیری‌های قومی داخل سوریه این مساله قابل انکار نیست که ترکیب جمعیتی سوریه از اقلیت‌های مختلف مثلا کردها، سنی‌ها و همینطور اقلیت شیعه ترکیب شده. از این ترکیب قومیتی متفاوت خود به خود مجموعه سوریه را با مثلا لیبی یا مصر متفاوت می‌کند.

به نظر من در ارتباط با آینده سوریه فکر می‌کنم که این خطر درگیری‌های قومی وجود دارد و حتی الان کردهای سوریه اولین شهری را که توانستند کنترل کامل را دست بگیرند پرچم سوریه را آوردند پایین و پرچم کردستان را برافراشته کردند. این نشان می‌دهد که زمینه‌های درگیری‌های قومیتی بسیار بسیار قوی است و همین موضوع موجب نگرانی‌های جهانی و منطقه‌ای می‌شود و خود همین موضوع پتانسیل درگیری‌ها قومی یکی از دلایلی است که اجازه نمی‌دهد روند گذار از استبداد به دموکراسی به سهولت انجام شود یا مثلا تحولات لیبی، تونس و مصر به سرعت خاتمه پیدا کند.

بنابراین این خطر وجود دارد و یکی از عواملی هم که درگیری‌های سوریه اینقدر طولانی شده به نظر من همین موضوع قومیت‌های مختلف در سوریه است.

بپردازیم به ایران. موضع رسمی جمهوری اسلامی ایران خب حمایت از حکومت بوده از جمله در همین نماز جمعه احمد خاتمی. اما حدود یک سال پیش حسین علایی ناخدای سابق و از بلندپایگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دروبسایت ایران دیپلماسی نوشت در صورت محقق نشدن شرایط مطلوب بقای حکومت بشار اسد باید ایران به فکر چاره باشد. در این یک ساله،‌ آقای فرهنگ، نهادهای تصمیم‌گیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چه چاره‌هایی می‌توانند اندیشیده باشند؟

اولین نکته‌ای که در رابطه با ایران و سوریه باید به آن نگاه کنیم این است که سیاست ایران در سوریه کوچکترین ارتباطی با رفاه و امنیت و احترام بین‌المللی برای جامعه ایران ندارد. یعنی این سیاست صد در صد مربوط به بلندپروازی‌های رژیم و به اصطلاح صدور انقلاب است و این که به عنوان یک قدرت مطرح باشند در منطقه. وگرنه از سال ۱۹۸۲ تا حالا ایران شاید حدود ۵ میلیارد دلار به سوریه کمک کرده باشد که آن رقم را هم ما به طور دقیق نمی‌دانیم چون در ایران هیچکس ازش اطلاع ندارد.

بنابراین ایران برای سوریه خیلی نفع داشته. سال گذشته بیش از ۵۰۰ هزار زوار ایرانی به سوریه رفتند که خریدهای بسیار وسیعی می کنند در حالی که مسافرین سوری به ایران بسیار محدود و دولتی بودند. به نفع جامعه ایران است که ارتباط ایران با سوریه از شکل تنگاتنگش بیاید بیرون. این باعث شده که بسیاری از کشورهای عربی که روابط تجاری و اقتصادی شان با ایران می‌تواند برای جامعه ما خیلی مفید باشد در خصومت و تقابل با ایران قرار گرفتند.

بنابراین پایان این ماجرا می‌تواند به نفع جامعه ایران باشد اگرچه می‌تواند رژیم ایران را در منطقه کنفت کند.

آقای نوربخش، با توجه به اتحاد استراتژیک تهران و دمشق در بیش از سه دهه گذشته که آقای فرهنگ به آن اشاره کردند جمهوری اسلامی ایران چه چاره‌ای می‌تواند اندیشیده باشد در صورت عدم بقای بشار اسد مطابق هشداری که ناخدای سابق سپاه پاسداران پارسال داده بود؟

من فکر می‌کنم ایران هیچ نقشی نمی‌تواند در سوریه داشته باشد در آینده سوریه.

در خاورمیانه ما ۵ تغییر عظیم داشتیم. ایران در هیچ کدام اینها دخیل نیست. تونس، مصر، لیبی، یمن را داریم و بحرین را که عربستان سعودی به هر شکل دست گذاشت رویش. ایران در هیچکدام این ها نتوانست موفق باشد و نه تنها نتوانست موفق باشد با پشتیبانی از دولت اسد آن یک مقدار مشروعیتی را هم که اینها به لحاظ خارجی داشتند بین توده‌ها، حالا مردم د درخاورمیانه فکر می‌کردند اینها ضد آمریکایی اند و از این حرف‌ها... آن مشروعیت را هم از دست دادند.

سرعت نظامی شدن اوضاع سوریه که سرعت زیادی داشت سرعت از دست دادن انسجام در ارتش سوریه و سرعت موفقیت‌ها همه اینها برای تهران به نظر من شگفت‌انگیز بوده. یعنی ایران من فکر نمی‌کنم هیچ فکری کرده باشد راجع به هیچ چیز در مورد سوریه. هنوز آن بحث‌های گذشته می‌شود از طرف... تازه آقای ناصر مکارم شیرازی آمده که مساله یک شکل مشروعیت کاملا دینی دارد حمایت از بشار که این خودش یک مقوله است اینها که صحبت از آزادی می‌کردند چطور دین می‌تواند پشتیبان یک دیکتاتور خارجی قرار گیرد...

اما تنها چیزی که نشان می‌دهد که چقدر اینها مستاصل هستند و ایران هیچ نقشی ندارد صحبتی است که جدیدا صالحی کرده که ایران به فکر تشکیل یک کنفرانس بین مخالفان و دولت بشار اسد که میانجی‌گری کند. این نشان می‌دهد که سرعت عمل چنان در سوریه زیاد است که کسی چنین چیزی را نه به رسمیت می‌شناسد و نه حاضر است...

درست است که دولت بشار اسد ممکن است چنین کاری کند ولی مخالفان هرگز... این است که دولت ایران به نظر من هیچ فکری در مورد سوریه نکرده. حالا مسوول سپاه پاسداران به وزیر جدید د فاع دولت سوریه پیام تبریک می‌فرستد که در آن به شکل مستقیم هنوز اینها فکر می‌کنند ارتش سوریه می‌تواند کار را تمام کند. این است که ایران به نظر من هیچ نقشی ندارد و هیچ فکری هم در مورد سوریه نکرده و هرچه اوضاع و احوال در سوریه تغییر کند بدون دخالت ایران تغییر پیدا خواهد کرد.

آقای رنجبر، شما سالها در وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران مشغول به کار بودید. جدا از این صحبت‌هایی که ممکن است بلندپایگان ایران بکنند با توجه به آن تجربه‌ای که به آن اشاره کردم و ارتباط احتمالی غیرمستقیم با محافل سیاست‌گذاری تهران، چه راه‌حلی برای گذار مد نظر جمهوری اسلامی ایران می‌تواند باشد؟

من تصور می‌کنم که جمهوری اسلامی راهی ندارد به جز پشتیبانی از رژیم بشار اسد تا آخرین لحظات. حتی این صحبتی که آقای صالحی کردند زیاد با سیاست خارجی کلی جمهوری اسلامی جور در نمی‌‌آ‌ید. چون سیاست خارجی جمهوری اسلامی را رهبری تعیین می‌کند. وزارت خارجی صرفا یک مدیر بیش نیست. حالا ممکن است آقای صالحی یک اظهار نظری کردند که بله می‌خواهیم به عنوان میانجی بین نیروهای معارض و دولت سوریه نقش ایفا کنیم. ولی استراتژی کلی پشتیبانی از دولت سوریه تا آخرین لحظه است. حتی به قیمت ضربه زدن به اساسی‌ترین منافع ملی ایران و مردم ایران.

در مجموع تصور می‌کنم که به دنبال سقوط رژیم بشار اسد شاخک‌های جمهوری اسلامی در منطقه قطع خواهد شد و نفوذ جمهوری اسلامی در لبنان به مراتب کمتر خواهد شد. این سقوط بشار اسد ضربه‌ای هم به این سیاست سی ساله ضد اسرائیلی جمهوری اسلامی وارد می‌کند و از نظر تقریبا تمام کارشناسان امور سوریه هست که این رژیم رفتنی است. حالا کی و به چه شکلی که آن را کسی نمی‌تواند پیش‌بینی کند.

ولی تصورم این است که جمهوری اسلامی تا آخر خط خواهد ماند و اغلب کارشناسان این نظر را قبول دارند که این موج دموکراسی خواهی نهایتا به سمت ایران هم وزیدن خواهد گرفت و احتمال اینکه یک انگیزه‌ای هم برای ملت ایران باشد که جنبشی شبیه جنبش سبز دوباره راه بیافتد خیلی وجود دارد. به خاطر این که من در در دنیای مجازی می‌بینم که پیش‌بینی می‌کنند که به محض سقوط رژیم بشار اسد مردم بیایند در خیابان و شادی کنند.

توده مردم می‌دانند که رژیم جمهوری اسلامی شریک استراتژیک رژیم بشار اسد است از سقوط این رژیم استقبال خواهند کرد و همین موضوع می‌تواند زمینه‌ای باشد برای خیزش مردم ایران که تشویق شوند که ما هم می‌توانیم. به شکل دیگری به شکل مسالمت‌‌آمیز به صورت اعتصاب و نافرمانی مدنی مراتب نارضایتی و اراده ملی را برای ساقط کردن جمهوری اسلامی به نمایش خواهند گذاشت.