از ویرانه های ساواک تا شبه ارتشی عظیم - بخش دوم

سپاه هم اکنون به سلاح سنگین مجهیز است.

(رادیو فردا در دو بخش، تاریخچه سپاه را بررسی می کند. برای خواندن بخش نخست این تاریخچه که روز پنج شنبه منتشر شد، اینجا کلیک کنید.)


پس از برگزاری نخستين دوره انتخابات رياست جمهوری در نظام تازه تاسيس جمهوری اسلامی و انتخاب ابولحسن بنی صدر به رياست جمهوری، سپاه که از کنترل دولت موقت نيز خارج شده بود حاضر به پذيرش نظارت رئيس جمهوری نشد.


بنی صدر برای تحت کنترل قرار دادن سپاه، حکم فرماندهی مرتضی رضائی را صادر کرد.


محسن رفيق دوست می گويد: «ايشان بسيار جوان، شريف، محترم و انقلابی بود. طرفدار بنی صدر نبود. بنی صدر تصور می کرد که او طرفدارش است. از طرفی چون بنی صدر حکم داده بود سپاه زير بارش نمی رفت. من اين جا به عنوان واسطه عمل می کردم. از ايشان خواستم مرحوم شهيد کلاهدوز را قائم مقام خود کند .امور سپاه را شهيد کلاهدروز اداره کند و او فقط فرمانده باشد.» (۱)


به دنبال سرپيچی سپاه از پذيرش فرمانده مورد نظر بنی صدر، محسن رضائی فرمانده و موسس اطلاعات سپاه که نقش عمده ای در سرکوب حوادث گنبد کاووس داشت، به اين سمت منصوب شد.


در زندگی نامه رسمی رضائی نيز با اشاره به نقش در حوادث گنبد به نقل از آيت الله خمينی آمده است: «همين جوان به درد فرماندهی سپاه می خورد.» (۲)


اما روايت های ديگر در جريان انتخاب فرمانده بعدی از اتفاقات ديگری خبر می دهند.



  • «ايشان (مرتضی رضایی) بسيار جوان، شريف، محترم و انقلابی بود. طرفدار بنی صدر نبود. بنی صدر تصور می کرد که او طرفدارش است. از طرفی چون بنی صدر حکم داده بود سپاه زير بارش نمی رفت. من اين جا به عنوان واسطه عمل می کردم. از ايشان خواستم مرحوم شهيد کلاهدوز را قائم مقام خود کند .امور سپاه را شهيد کلاهدروز اداره کند و او فقط فرمانده باشد.»
محسن رفیق دوست

محسن رفيق دوست می گويد: «برای اجماع روی يک فرد همه ما به باغ شيان، باغ پذيرايی ساواک، رفتيم. آن باغ به طورکلی دست من بود. علاوه بر افراد عضو شورای فرماندهی؛ شهيد محلاتی و آقای موسوی خوئينی ها هم حضور داشتند. به اتفاق آرا به اين نتيجه رسيديم که بهترين کسی که برای فرماندهی سپاه می توانيم خدمت امام معرفی کنيم، شهيد کلاهدوزاست. بنا شد اين موضوع را فردای آن روز خدمت حاج احمد آقا اعلام کنيم. به خاطر دارم زمانی که پس از پايان جلسه به خانه رفتم، صبح هنوزهوا تاريک بود، متوجه شدم کسی در می زند. در را باز کردم. ديدم شهيد کلاهدوزدر حالی که عبايی بر دوش انداخته، پشت در ايستاده است. از زيرعبايش قرآنی در آورد و مرا به قرآن قسم داد که او را فرمانده نکنيم. دليلی هم برای اصرار بر خواسته خود مطرح کرد. پرسيدم که پس چه کار کنيم؟ گفت که محسن را انتخاب کنيد.» (۳)


کلاهدوز چند ماه بعد زمانی که با تنی چند از فرماندهان از جمله جهان آرا، فکوری، فلاحی و نامجو و حدود يک صد تن ديگر از جبهه های جنوب به تهران بر می گشت، بر اثر سانحه هوايی در منطقه کهريزک جان باخت.


با آغاز فرماندهی محسن (سبزوار) رضايی ميرقائد در سپاه، اين نيروی شبه نظامی تا آن زمان که به گفته موسسانش با هدف مقابله با کودتای احتمالی ارتش تاسيس شده بود، در سرکوب گروه های سياسی داخلی نقشی جدی به عهده گرفت.


سرکوب مجاهدين خلق، دستگيری سران حزب توده، سرکوب نا آرامی در کردستان و بلوچستان و سرکوب اعتراضات گروه ها و احزاب سياسی چپ بخشی از فعاليت های درون مرزی سپاه در آن سالها است که به کشته شدن يا اعدام بسياری منجر شد و تعداد از نيروهای سپاه نيز در اين جريانات کشته شدند.


در حريان درگيری های داخلی بود که سپاه پاسداران، نيروی شبه نظامی ديگری را تاسيس کرد که نام «نيروی مقاومت بسيج» را بر آن نهادند.


بسيج در ابتدا متشکل از لايه سوم مورد نظر موسسان سپاه بود، يعنی بخش مردمی که تحت نظر نيروهای سپاه آموزش می ديدند و يکی از اقدامت آنان زير نظر گرفتن تحرکات هواداران گروه های سياسی و اطلاع دادن آن به سپاه بود.


حضور در تظاهرات و درگيری های خيابانی برای مقابله با تجمعات گروه های سياسی يکی ديگر از ماموريت های اوليه بسيج بود.


اين نقش در حوادث خرداد ۶۰ و پس از آن و حمله به دانشگاه ها و خارج کردن آنان از دست دانشجويان طرفدار گروه های سياسی چپ و مجاهدين و حوادث منجر به آغاز انقلاب فرهنگی نيز به نيروهای بسيج واگذار شد.


تجهيز تسليحاتی


سپاه پاسداران که در زمان تاسيس از تسليحات سبک ارتش ايران برای تجهيز نيروهای خود استفاده می کرد، در سال های بعد دست به خريد تسليحات از خارج از کشور زد: «اولين اسلحه را برای سپاه از فلسطينی ها خريدم. به خاطر دارم ۵۰۰ قبضه آرپی جی هفت که ساخت خودشان بود.به لبنان رفتم و زير کوهی کارخانه شان را ديدم. تفنگ هم از آنها خريدم که آن را از بلغارستان خريده بودند». (۴)


پس از آن مسئولان سپاه به فکر خريد تسليحات از کره شمالی افتادند.


محسن رفيق دوست: در آنجا به ملاقات کی مين سونگ می رفتم. او به انقلاب اسلامی خيلی علاقه مند بود و با سعه صدر با ما برخورد می کرد. البته پول هم در ازای تجهيزات می گرفت. يک روز به من گفت چرا از ما اسلحه و مهمات می خری؟! برو خودت بساز. اصولا ملتی که ديگران بخواهند فشنگ تفنگش را بدهند، موفق نمی شود.» (۵)


پس از آن سپاه دست به خريد تجهزيات نظامی سنگين از شوروی و سوئيس زد و در کنار واردات سلاح به ساخت سلاح های سبک رو آورد.


همزمان با در اختيار گرفتن بخشی از امکانات وزارت دفاع به توليد و کپی تجهيزات نظامی رو آورد و در سال های پس از جنگ با تقويت بنيه مالی سپاه، خريد و توليد تجهيزات پيشرفته و سنگين نظامی در اولويت های سپاه قرار گرفت.


بنا به گزارش رسانه های غربی، بخشی از اين تجهيزات در سال های اخير در اختيار حزب الله لبنان و حماس قرار گرفته است و مقامات نظامی ائتلاف در عراق و افغانستان در ماه های اخير از کشف تجهيزات نظامی مورد استفاده شورشيان مسلح متعلق به سپاه در عراق و افغانستان خبر داده اند.


اين ادعا از سوی مقامات ايران رد شده است.


نيروی برون مرزی؛ سپاه قدس


نطفه سپاه قدس که از آن به عنوان شاخه برون مرزی سپاه ياد می شود در جريان جنگ ايران و عراق بسته شد.



در آن زمان سپاه پاسداران با اين تحليل که با حمايت از نيروهای مخالف صدام در کردستان عراق که در حال جنگ مسلحانه با دولت عراق بودند به گروهی از اعضای سپاه ماموريت هماهنگی و حمايت از گروه های مخالف صدام در کردستان عراق را واگذار کرد.

در آن زمان سپاه پاسداران با اين تحليل که با حمايت از نيروهای مخالف صدام در کردستان عراق که در حال جنگ مسلحانه با دولت عراق بودند به گروهی از اعضای سپاه ماموريت هماهنگی و حمايت از گروه های مخالف صدام در کردستان عراق را واگذار کرد.


همين گروه در سال های بعد با به کار گيری تعدادی از شعيان عراق که در قالب مجلس اعلای اسلامی عراق در ايران بر عليه صدام فعاليت می کردند، سپاه بدر را نيز تشکيل دادند.


سپاه قدس پس از جنگ اول عراق با نيروهای بين المللی که منجر به تفکيک دو منطقه در شمال و جنوب عراق شد، کار خود را گسترش داد و سرمايه گذاری قابل توجهی بر روی جذب و آموزش شيعان جنوب عراق در قالب سپاه بدر انجام داد.


همچنين در سال های اخير برحی منتقدان سپاه در خارج از ايران گفته اند که يکی ديگر از مامورت های سپاه قدس، حمايت تسليحاتی و آموزشی از گروه های جهادی افغانستان بوده است.


در سال های پس از جنگ ايران و عراق و جدائی تدريجی سازمان امل اسلامی از ايران، سپاه قدس با اعزام نيروهايی به لبنان تشکيل حزب الله لبنان و حماس و آموزش و تجهيز اين دو نيروی شبه نظامی رقم زد.


محسن رضايی، پرسابقه ترين فرمانده سپاه در ايران می گويد: «در اولين فراخوان نيرو از ميان اسرای عراقی حدودا ۳۰۰ الی ۵۰۰ نفر داوطلب شدند که پس از انجام مصاحبه و شناسايی، جذب شدند و در تيپ بدر سازماندهی شدند. طبيعتا در جذب و استفاده از اسرای عراقی با احتياط عمل ميکرديم. و بعدا که عملکرد آنها را خوب ارزيابی کرديم کار را توسعه داديم.» (۶)


اسماعيل دقايقی از فرماندهان سپاه به گفته محسن رضائی نقش قابل توجهی در تاسيس سپاه بدر داشت.


اعضای سپاه بدر که تحت نظر سپاه قدس در دوره صدام تشکيل شد، پس از سقوط صدام به عراق بازگشتند.


محمدرضا نقدی که زمانی فرماندهی سپاه قدس را بر عهده داشت و پس از آن فرماندهی حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی را برعهده گرفت، در خصوص بحران عراق پس از صدام گفته است: «سلطه طلبی آمريکا در عراق با بن بست مواجه شده که اين ثمره تلاش های آن روز شهيد دقايقی است و الان لشگر بدر مثل سدهای آهنين مقابل توطئه های استکبار است و افراد لشگر بدر بعضا در پست های کليدی دولت عراق هم حضور دارند و به رام امام پايبند و وفادار هستند.» (۷)


برخی گزارش ها حاکی است که در جنگ بالکان طی دهه ۹۰ ميلادی نيز سپاه قدس نقش فعالی در حمايت و آموزش شبه نظاميان مسلمان در بوسنی داشت و حتی اقدام به اعزام رسمی نيرو به بوسنی کرد.


در ماه های اخير و به دنبال بازداشت حسين موسويان يکی از اعضای تيم مذاکره کننده هسته ای جمهوری اسلامی و معاون شورای عالی امنيت ملی ايران، سايت های نزديک به دولت يکی از اتهامات وی را ارائه اسنادی محرمانه ای «در مورد پايگاه های نظامی امنيت ايران در اروپا» ذکر کردند.



انتصاب حسين الله کرم از اعضای سپاه پاسداران که در سال های پس از جنگ، يکی از رهبران گروه فشار موسوم به انصار حزب الله در ايران بود در دولت آقای احمدی نژاد به عنوان وابسته نظامی ايران در بالکان نيز به گفته ناظران حاکی از ادامه فعاليت های سپاه قدس در اروپای شرقی است.

به نوشته سايت رجا نيوز، از سايت های تندروی نزديک به دولت آقای احمدی نژاد، اين اسناد مربوط به توصيه هايی به اين پايگاه ها است که به آنان توصيه شده بود در زمان حمله احتمالی امريکا به ايران چه اقدامات و تصميم هائی بايد اتخاذ کنند.


انتصاب حسين الله کرم از اعضای سپاه پاسداران که در سال های پس از جنگ، يکی از رهبران گروه فشار موسوم به انصار حزب الله در ايران بود در دولت آقای احمدی نژاد به عنوان وابسته نظامی ايران در بالکان نيز به گفته ناظران حاکی از ادامه فعاليت های سپاه قدس در اروپای شرقی است.


ژنرال کوين برگنر، سخنگوی ارتش امريکا در عراق اواخر تير ماه سال جاری طی کنفرانسی درخصوص فعاليت های سپاه قدس گفت: «نيروی قدس که برای سپاه پاسداران عمليات بين المللی انجام می دهد، همچنين در برنامه ريزی و اجرای عمليات تروريستی، آدم ربايی، اخاذی، آدم کشی های فرقه ای، قاچاق اسلحه و حملات ديگر عليه پليس و ارتش عراق و همچنين نيروهای ائتلافی نقش دارد.» (۸)


سپاه قدس آن گونه که مقامات نظامی آمريکا درعراق و فرماندهان نيروهای ائتلاف در افغانستان می گويند، بخشی از تجهيزات نظامی و آموزش شورشيان مسلح در اين دو کشور را تامين می کنند.


سپاه قدس از سوی گروه های مخالف حکومت ايران نيز به برنامه ريزی و انجام ترور مخالفان در خارج از مرزهای ايران متهم است.


منابع:


(۱)، (۳)، (۴)، (۵) محسن رفيق دوست،مصاحبه با خبرگزاری ايسنا
(۲) زندگی نامه محسن رضائی در سايت شخصی وی
(۶) محسن رضائی، گقتگو با خبرگزاری ايسنا با عنوان«اعدام صدام و آينده عراق» در تاريخ ۲۸ دی ۱۳۸۵
(۷) اظهارات سردار نقدی در بزرگداشت شهيد اسماعيل دقايقی در ۲۷ دی ۱۳۸۵
(۸) خبرگزاری فرانسه، ۲۵ تير ۸۶