هاشمی رفسنجانی؛ آیت الله یا حجت الاسلام؟

  • کیوان حسینی

علی اکبر هاشمی رفسنجانی از کلیدی ترین شخصیت های تاریخ استقرار جمهوری اسلامی ایران است.

در حاشيه انتخاب اکبر هاشمی رفسنجانی به مقام رياست مجلس خبرگان، يک بار ديگر موضوع رتبه بندی های مذهبی و عناوين حوزه برای روحانيون، به دستمايه مناقشه ای رسانه ای بدل شده است که يک سوی آن هواداران آقای رفسنجانی ايستاده اند و سوی ديگر آن، مهم ترين و پرطرفدارترين رسانه امروز ايران: تلويزيون دولتی.


آقای رفسنجانی، روحانی با نفوذی است که گاه با عنوان حجت الاسلام در برخی رسانه ها به مخاطبان معرفی می شود و گاه با عنوان آيت الله، اما او اخيرا به سمت رياست مجلس خبرگان برگزيده شده است.


رياست مجلسی که قرار است مسئوليت نظارت بر عملکرد و انتخاب عالی ترين مقام سياسی – مذهبی جمهوری اسلامی ايران را به عهده داشته باشد، موجب شده تا مناقشه تازه بيش از گذشته نمايان شود.


در ميان هواداران وی، روزنامه جمهوری اسلامی، از نخستين رسانه های فارسی زبان است که از عنوان «آيت الله» برای آقای رفسنجانی استفاده کرده است.


در مقابل به نظر می رسد که رسانه هايی چون «صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران» و روزنامه دولتی ايران، آخرين سنگرهايی هستند که مخالفان آيت الله بودن آقای رفسنجانی آن را حفظ کرده اند، چرا که در حال حاضر رسانه هايی چون خبرگزاری جمهوری اسلامی – ايرنا - و روزنامه تندروی کيهان نيز، نام هاشمی رفسنجانی را با عنوان «آيت الله» در آميخته اند.


تا پيش از اين بهره بردن از عنوان «آيت الله» برای اکبر هاشمی رفسنجانی، نشانه ای بود بسيار روشن از جهت گيری سياسی يک رسانه.


به بيان ديگر برخی از آگاهان با ديدن عنوان «آيت الله هاشمی رفسنجانی»، در رسانه ای خاص، اين موضوع را نشانه «هواداری سرسختانه» آن رسانه از اين سياستمدار کهنه کار می خواندند.



اکبر هاشمی رفسنجانی اخیرا به ریاست مجلس خبرگان انتخاب شده است.

در مقابل نيز رسانه های منتقد وی در درون ايران، بر عنوان «حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی» پافشاری می کردند که البته گاه چندان سخت گيرانه نبود. از جمله روزنامه محافظه کار کيهان در مقاطع گوناگون، هاشمی رفسنجانی را «آيت الله» خطاب کرد و البته پس از مدتی اين عنوان را از او پس گرفته است.


«آيت الله هاشمی رفسنجانی» يا «حجت الاسلام والمسلمين هاشمی رفسنجانی» در اين سال ها، برای گروهی از مخاطبان رسانه های ايرانی، خط کش ساده سنجش تمايل يا عدم تمايل رسانه ها به اين روحانی بوده است.


اما او اين روزها دو پست بسيار مهم جمهوری اسلامی ايران – رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام و رياست مجلس خبرگان – را در دست دارد و اصرار بر «حجت الاسلام» خواندن او، ديگر چون گذشته آسان نيست.



روزنامه جمهوری اسلامی، هفته گذشته در يادداشتی انتقادی، با صراحت به راديو و تلويزيون دولتی ايران تاخت و «حجت الاسلام» خواندن هاشمی رفسنجانی را «اقدامی توهین آمیز» توصيف کرد.


و البته اکبر هاشمی رفسنجانی، هوادارانی بيش از روزنامه جمهوری اسلامی دارد. او از نزديکترين ياران آيت الله خمينی در جريان انقلاب سال ۵۷ در ايران بوده، در شورای انقلاب عضويت داشته، نخستين رييس مجلس شورای اسلامی ايران بوده است، هشت سال رياست جمهوری را به عهده داشته و به رغم دو شکست انتخاباتی سنگين که در کارنامه دارد، اکنون رياست مجلس خبرگان را نيز در کنار سمت رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام به دست گرفته است.


شايد همين سابقه طولانی مدت در ساختار قدرت سياسی ايران بعد از انقلاب موجب شده تا موضوع رتبه مذهبی او، حتی در مجلس شورای اسلامی نيز بازتاب داشته باشد. علی عسگری، نايب رييس کميسيون اصل ۹۰ مجلس، در مصاحبه ای با رسانه های داخلی، خودداری راديو و تلويزيون از «آيت الله» خواندن هاشمی رفسنجانی را «تلاش برای تضعيف» وی توصيف کرد.


رتبه بندی سياسی يا مذهبی؟


در نظام سياسی ايران امروز، برخی از کليدی ترين پست های سياسی با رتبه بندی های مذهبی گره خورده اند. بنا به قانون اساسی جمهوری اسلامی، پست های مهمی چون رهبری، رياست قوه قضاييه، رياست ديوان عالی کشور، دادستانی کل کشور و عضويت نيمی از اعضای شورای نگهبان، بايد به کسانی سپرده شود که به درجه مذهبی «اجتهاد» رسيده باشند.


اين شرط به اين معنا است که تنها روحانيون می توانند به چنين سمت هايی برگزيده شوند و در ميان روحانيون نيز تنها «آيت الله» ها صلاحيت کافی برای چنين مشاغل حساسی را دارند.


اين در حالی است که به گفته رسول نفيسی، پژوهشگری که در زمينه تاريخ تحولات مذهب شيعه، تحقيقاتی انجام داده است، در سلسله مراتب روحانيت شيعه به شکل سنتی، رسيدن به عناوين عالی مذهبی از قواعد مدون و ثابتی پيروی نمی کرده است و پيش از اين، تنها تاييد برخی مراجع بانفوذ شيعه برای رسيدن به مراتبی چون «آيت الله» کافی بوده است.


ضمن اينکه به گفته آقای نفيسی، برای رسيدن به مقام مذهبی «مرجعيت»، نوشتن رساله نيز در سده اخير، آرام آرام و به شکلی سنتی در قواعد عرفی حوزه علميه، به شرطی لازم بدل شده است.


اين پژوهشگر در مصاحبه با راديو فردا می افزايد که در پی انقلاب ايران و تعريف شدن کارکردهايی سياسی برای رتبه های مذهبی، «گروهی در حوزه تلاش کردند تا برای اين رتبه بندی، شروطی را مدون کنند.»


اکبر هاشمی رفسنجانی (راست) به همراه احمد خمینی، آیت الله خامنه ای و میر حسین موسوی. پاره ای تحلیل گران معتقدند که این گروه چهارنفری، در بسیاری از تصمیم گیری های اصلی دهه ۸۰ در جمهوری اسلامی ایران، نقشی کلیدی داشته اند.

از آن جمله، برای «آيت الله» شدن، قاعده جديد اين است که روحانی شيعه «بايد ۱۰ سال را در حوزه به تحصيل مشغول باشد و ۴۰ نفر از علمای حوزه، اين رتبه را برای شخص تاييد کنند.»


آن گونه که رسول نفيسی می گويد، در باب همين قاعده نيز هم اکنون در حوزه های علميه ايران اختلاف نظر وجود دارد و برخی «تاييد تنها ۱۰ مرجع مذهبی» را برای «آيت الله» خواندن يک روحانی کافی می دانند.


علی عسگری، نماينده مجلس هوادار آقای رفسنجانی نيز زمانی که می خواهد، برای «آيت الله» بودن آقای رفسنجانی، سندی قابل اتکا ارائه کند، می گويد که ۴۰ تن از«علمای حوزه، آيت الله بودن آقای رفسنجانی را تاييد کرده اند.»


۴۲۰ ايرانی «آيت الله»


در اين ميان، گره خوردن رتبه های مذهبی با مسئوليت های سياسی موحب شده تا برخی از صاحب نظران مسايل دينی، صرف حضور در چنين مناصبی را نشانه تاييد رتبه مذهبی شخص توصيف کنند. البته اين موضوع زمانی در چارچوب قواعد حوزه قابل استناد خواهد شد که اساسا رتبه مذهبی مقام بالاتری که چنين انتصابی به امضای او صورت می گيرد نيز تاييد شده باشد.


يکی از پژوهشگران دينی قم که خواست نامش فاش نشود، در مصاحبه ای با راديو فردا، «انتصاب آقای هاشمی به مقام امام جمعه تهران از سوی آيت الله خمينی» را بر مبنای اين قاعده، «سند آيت الله بودن آقای رفسنجانی» می خواند، چرا که شرط اين سمت نيز اجتهاد است.


رسول نفيسی می گويد که درآميختن رتبه بندی های مذهبی با موضوعات سياسی، سابقه ای بيش از عمر نظام جمهوری اسلامی در ايران دارد.


او می گويد: «شايد بتوان آيت الله خمينی را نخستين آيت الله سياسی خواند. بعد از ماجرای خرداد ۴۲، برخی احتمال می دادند که او اعدام شود و در راس اين گروه، آقای منتظری تلاش گسترده ای کرد تا علمای آن زمان، به ويژه آيت الله شريعتمداری، آقای خمينی را آيت الله بخوانند.»


به گفته آگاهان، «آیت الله» خواندن آقای خمینی در زمان قدرت محمد رضا شاه پهلوی در ایران، به او مصونیتی نانوشته بخشید چرا که در آن دوران، بر مبنای قاعده ای عرفی، رژیم پادشاهی از اعدام یک آیت الله خودداری می کرد.



  • «شايد بتوان آيت الله خمينی را نخستين آيت الله سياسی خواند. بعد از ماجرای خرداد ۴۲، علما احتمال می دادند که او اعدام شود و در راس اين گروه، آقای منتظری تلاش گسترده ای کرد تا علمای آن زمان، به ويژه آيت الله شريعتمداری، آقای خمينی را آيت الله بخوانند.»
رسول نفیسی

در طول ۲۸ سال قدرت روحانيون در ايران نيز، از معروف ترين تغييرات در رتبه يک روحانی، آيت الله خواندن آقای خامنه ای است. او که پيش از تصدی مقام رهبری، در رسانه های رسمی «حجت الاسلام» معرفی می شد، به محض رسيدن به اين مقام، «آيت الله» خوانده شد.


آقای نفيسی تاکيد می کند که چنين تاثيراتی از سوی دنيای سياست بر رتبه های روحانيون ايرانی، موجب شده تا «برخی از اهالی اصيل حوزه که عمدتا افرادی بسيار با سابقه هستند، اعتباری برای رتبه های اين چنينی قائل نباشند.»


اين پژوهشگر می گويد: «اين درجات کاملا سياسی هستند و تا پيش از انقلاب هم تنها مورد شايد آقای خمينی بود، با اين تفاوت که آيت الله خمينی اصولا يک روحانی با معلومات مذهبی بسيار بالا بود. اما درجات اخير برای کار دولتی اهدا شده و شايد اگر دوباره بررسی شود، بسياری از ۴۲۰ آيت اللهی که امروز در ايران هستند بايد دوباره حجت الاسلام خوانده شوند.»


رفسنجانی، مقاومت حوزه يا دنيای سياست؟


رسول نفيسی تاکيد می کند که در نگاه او، «حوزه علميه به کلی کارکردهای سنتی خود را از دست داده و حتی گاه به محل تربيت نيروی امنيتی – اطلاعاتی بدل شده است.» او می گويد که استقلال حوزه علميه از حاکميت سياسی به حداقل رسيده است.


به رغم تمام تحليل هايی که درباره از بين رفتن استقلال حوزه، پس از به قدرت رسيدن روحانيون در ايران وجود دارد اما هنوز يک روحانی بانفوذ چون اکبر هاشمی رفسنجانی نمی تواند به راحتی از عنوان آيت الله بهره ببرد.


اما اين موضوع از نظر رسول نفيسی، «مقاومت حوزه علميه» تعبير نمی شود و می افزايد: «اين عناوين سياسی شده و استفاده نکردن از اين عناوين نيز در حال حاضر برای شخصی چون هاشمی رفسنجانی که ۳۰ سال است از حوزه خارج شده و به يک سياستمدار بدل شده، يک اقدام سياسی است. اين که من آيت الله هستم تو نيستی در حوزه امروز، ايرادی بی پايه و اساس است.»


وی در تشريح اين دليل خود به «آيت الله» خواندن علی خامنه ای اشاره می کند و می گويد: «اگر قرار بر اين باشد که بر اساس عرف سنتی حوزه اين رتبه ها تعيين شود، به آقای خامنه ای هم نبايد رتبه آيت الله داد. حضور ايشان در حوزه حتی از آقای رفسنجانی هم کمتر بوده است.»



  • «حجه الاسلام، مدرکی در حد ليسانس است. حجت الاسلام والمسلمين که فقط می تواند در برخی موارد اجتهاد کند، مانند فوق ليسانس است. آيت الله به معنای مجتهد است و در حد دکترا است. آيت الله العظمی را هم می توان هم رتبه پرفسوری دانست که در دانشگاهی معتبر کرسی ثابت دارد.»
یک اسلام شناس

اما ميان اسلام شناسان مستقل، در اين باره اختلاف نظر وجود دارد. يکی از اين اسلام شناسان که خواست نامش فاش نشود، به راديو فردا گفت: «به رغم اينکه برخی به دلايل سياسی به رتبه هايی رسيده اند نمی توان اين موضوع را قاعده دانست و هر روحانی سياسی کار را آن بالا آيت الله ناميد. يک اشتباه را نبايد چندين بار تکرار کرد. من مخالفتی با آقای رفسنجانی ندارم، اما او تحصيلات دينی خود را دهها سال پيش رها کرده و رفته به دنيای سياست، حالا چرا بايد به رغم سالها غيبت از حوزه، آيت الله خوانده شود؟»


وی يادآوری می کند که در حال حاضر، رتبه های مذهبی روحانيون، با مدارک دانشگاهی «معادل سنجی» می شوند و می گويد: «حجت الاسلام، مدرکی در حد ليسانس است. حجت الاسلام والمسلمين که فقط می تواند در برخی موارد اجتهاد کند، مانند فوق ليسانس است. آيت الله به معنای مجتهد است و در حد دکترا است. آيت الله العظمی را هم می توان هم رتبه پرفسوری دانست که در دانشگاهی معتبر کرسی ثابت دارد.»


به رغم اهميت رتبه های مذهبی در قدرت سياسی روحانيون، مناقشه رسانه ای اخير بر سر عنوان اکبر هاشمی رفسنجانی نشان می دهد که هنوز مرجع و نظامی هماهنگ برای رسيدن به چنين رتبه هايی در حوزه های علميه تثبيت نشده است.


اين در حالی است که در حال حاضر، ايران يکی از آخرين کشورهای جهان است که در آن تصدی برخی پست های کليدی اداره کشور، با شروط سخت گيرانه ريشه دار در رتبه بندی های مذهبی همراه است؛ رتبه هايی که برخی از آنها گاه حتی برای روحانی با سابقه ای مانند هاشمی رفسنجانی هم دست نيافتنی به نظر می رسد.