ایده اوپک گازی؛ ایران و روسیه حرف اول را می زنند؟

  • علیرضا کرمانی

روسیه بزرگترین شریک اتحادیه اروپا در زمینه تامین نیازهای گازی این اتحادیه به شمار می رود.

نام «اوپک گازی» نخستين بار در اواسط تابستان گذشته و در جريان ديدار ولاديمير پوتين، رييس جمهوری روسيه با رهبر جمهوری اسلامی ايران بر سر زبان ها افتاد.


اينک و در روزهای سرد زمستان سال ۲۰۰۸ خبرگزاری ها از طرح دوباره ايده اوپک گاز سخن مي گويند و اينکه در اواخر فصل بهار، يعنی در خرداد ماه سال ۱۳۸۷ يا ژوئن ۲۰۰۸ قرار است کشورهای صادرکننده گاز، در شهر مسکو گرد هم بيايند و درباره پديد آوردن گروهی همانند سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) به بحث و بررسی بنشينند.


اين خبر، واکنش های گوناگونی را در ميان کارشناسان و تحليلگران حوزه انرژی پديد آورده است؛ هم از زاويه نگاه اقتصادی مسئله و هم از ديدگاه بررسی جنبه های سياسی آن.


جدا از تحليل های اقتصادی درباره امکان موفقيت يا عدم موفقيت اوپک گاز، در صورت تشکيل آن، برخی از آگاهان بر اين باورند که ايده تشکيل اوپک گاز، بيشتر يک پروژه سياسی است تا يک راهکار اقتصادی.


حرکت تازه روسيه که ۳۰ درصد منابع شناخته شده گاز دنيا را در اختيار دارد و ۲۰ درصد گاز مصرفی جهان را توليد مي کند و بستن قراردادهايی از سوی روسيه با ترکمنستان و قزاقستان، برای خريد و صادر کردن گاز اين کشورها و نيز قراردادهای ديگر اين کشور با صربستان و بلغارستان، برای انتقال گاز به جنوب اروپا، افزون بر خط لوله های کنونی به سوی شمال، اين نگرانی را در بين مصرف کنندگان پديد آورده است که روسيه مي رود تا انحصار عرضه انرژی گاز را در دست خود بگيرد.


اما وضعيت ايران متفاوت است؛ برای بسياری، اين پرسش مطرح مي شود: در حالي که به گفته رييس کميسيون انرژی مجلس شورای اسلامی، ایران تا ۲۰ سال آينده گازی برای صادرکردن نخواهد داشت و خود با کسری تراز در زمينه توليد و مصرف گاز روبه روست، این کشور چه اهدافی را از پيگيری تشکيل اوپک گاز دنبال مي کند؟


  • «ميزان واردات گاز ايران، در حال حاضر بيش از مقدار صادرات آن است و در مجموع، ايران يک کشور واردکننده گاز به شمار می آيد.»
فریدون خاوند، استاد اقتصاد در پاریس

اين پرسش ها و پرسش های ديگری را در يک ميزگرد اقتصادی، با دو تن از کارشناسان مسايل ايران و روسيه در ميان گذاشتيم؛ دکتر رجب صفروف، مدير مرکز پژوهش های ايران معاصر در روسيه و دکتر فريدون خاوند، استاد روابط اقتصادی بين المللی در دانشگاه رُنه دکارت پاريس، در فرانسه.


نگرانی از سیاست های انرژی روسیه


فريدون خاوند، درباره وضعيت منابع گاز و ميزان توليد و مصرف آن در ايران، به راديو فردا گفت: ايران از حدود ۲۸ تريليون متر مکعب منابع گاز برخوردار است که ۱۵.۱۵ درصد ذخاير شناخته شده گاز جهان را تشکيل می دهد و دومين کشور برخوردار از منابع گاز هم به شمار می آيد.


وی افزود: ايران از نظر دارا بودن منابع، در وضعيت مناسبی قرار دارد. از نظر ميزان توليد گاز هم در رديف چهارم در ميان کشورهای توليدکننده جای دارد. اما مسئله مهم اين است که ايران بخشی از نيازهای خود را از ترکمنستان وارد می کند و در همان حال، مقداری گاز هم به ترکيه صادر مي کند.


به گفته آقای خاوند، «ميزان واردات گاز ايران، در حال حاضر بيش از مقدار صادرات آن است و در مجموع، ايران يک کشور واردکننده گاز به شمار می آيد.»


اما در بحث اصلی ميزگرد، رجب صفروف، از زاويه نگاه کشور صادرکننده، يعنی روسيه، به عنوان يک شريک سياسی و اقتصادی ایران، نگرانی اروپایی ها از سياست های عرضه انرژی روسيه و نيز تشکيل اوپک گازی را بی مورد می داند.


وی می گوید: کشورهای غربی از اين واهمه دارند که ايران و روسيه اگر در زمينه سياست های انرژی، هماهنگی بيشتری پيدا کنند، خواهند توانست در دنيا حرف اول را بزنند و در مذاکرات سياسی، نقش اين دو کشور ارزنده تر خواهد بود.


به اعتقاد آقای صفروف، «غرب نمی خواهد منافع اين کشورها بهتر از اينکه هست دنبال شود؛ زيرا به بازيگران اصلی در سطح بين المللی تبديل می شوند و در آن صورت نمی توان نقش آنها را ناديده گرفت.»



ایران دارنده دومین منابع گازی جهان پس از روسیه است.

این کارشناس روسی، همچنين رفتار مسکو در زمينه عرضه انرژی گازرا «رفتاری طبيعی» می داند و می گويد: هر کشور ديگری هم که به جای روسيه باشد، همين راه را در پيش می گيرد؛ چون امکانات روسيه برای عرضه و انتقال گاز به اروپا بسيار زياد است.


لزوم تنوع در منابع گازی


اما فريدون خاوند از زاويه نگاه مصرف کنندگان اروپايی، توصيه می کند: «به سود کشورهای عضو اتحاديه اروپاست که منابع تامين گاز خود را متنوع کنند. اين به نفع اروپا نيست که همه انرژی مورد نياز خود را در زمينه گاز، تنها از طريق روسيه يا دست کم بخش عمده آن را از اين کشور تامين کند.»


وی می افزايد: البته روس ها هم نيازمند کشورهای اروپای غربی هستند؛ زيرا منابع ارزی خود را از راه صادرات گاز به اين کشورها تامين می کنند و اين يک نيازمندی دوطرفه است؛ منتها روسيه هم مايل است بازارهای صادراتی خود را متنوع تر کند و به ويژه می خواهد صادرات گاز خود به چين را افزايش دهد.


در مورد امکان موفقيت اوپک گازی، در صورت تشکيل آن، فريدون خاوند می گويد: در اين زمينه، در حال حاضر بين کارشناسان انرژی، وحدت نظر وجود ندارد. کسانی معتقدند که تشکيلاتی به نام کشورهای صادرکننده گاز، با همان امکانات و مکانيزم های اوپک نفت نمی تواند به وجود بيايد؛ زيرا بازار جهانی گاز دارای قواعدی متفاوت با بازار جهانی نفت است.


به گفته این استاد دانشگاه رنه دکارت پاریس، «نقش اوپک نفتی اين است که برای کشورهای عضو، سهميه توليد تعيين می کند. از سوی ديگر، بهای نفت در جهان، به گونه ای آزاد و روز به روز تعيين می شود. چنين وضعيتی در بازار گاز وجود ندارد.»


  • «اگر نوع ارتباط ايران با جامعه جهانی تغيير پيدا کند، در يک دوره زمانی کوتاه، سرمايه های بزرگی از کشورهای غربی به سوی اقتصاد ايران سرازير خواهد شد و در آن صورت، پس از گذشت پنج تا ده سال، ديگر کشورهای جهان از منابع ايران بهره خواهند برد.»
رجب صفروف، مدير مرکز پژوهش های ايران معاصر در روسيه

وی افزود: همچنين، نفت رابا تانکر می توان از يک سوی جهان به سوی ديگر برد، اما گاز عمدتا از طريق شاه لوله ها منتقل می شود و به همين دليل، بازار گاز به يک رشته بازارهای منطقه ای تقسيم شده است و به عنوان مثال، روسيه تامين کننده گاز اروپاست و اروپا هم نيازمند گاز روسيه.


اهداف ایران از تعقیب ایده اوپک گازی


هدف اصلی ايران از پيش کشيدن ايده اوپک گاز و پيگيری آن چيست؛ در حالی که گفته می شود اين کشور گازی برای صادر کردن ندارد؟


دکتر فريدون خاوند بر اين باور است: «مسئله عمده ايران، توانايی اعمال فشارهای سياسی است و چون جمهوری اسلامی در عرصه های گوناگون در انزوای روزافزون قرار گرفته است، بنابر اين در برابر کشورهای غربی نيازمند روسيه است و در اين زمينه، تلاش می کند تا وسيله ديگری برای اعمال فشار به کشورهای غربی به وجود بياورد. بنابر اين، در حال حاضر هدف ايران از طرح اوپک گازی، تنها ايجاد يک سازمان سياسی است.»


دکتر رجب صفروف هم اوپک گاز را بيشتر يک پروژه سياسی می بیند و می گويد: «من قبول دارم که اوپک گاز در شرايط کنونی، بيشتر يک پروژه سياسی است و زمينه های واقعی برای تاسيس آن مانند اوپک نفتی وجود ندارد. اما از سوی ديگر بايد دانست که کشورهای صادرکننده گاز علاقه مند هستند سازمانی را داشته باشند تا سیاست های نرخ گذاری را هماهنگ کند. اين کشورها تنها می خواهند گام اول را در اين زمينه بردارند.»


اما این کارشناس روسی، نظر اعلام شده توسط کمال دانشيار، رييس کميسيون انرژی مجلس شورای اسلامی ايران را نمی پذیرد که در تابستان گذشته گفته بود: «ايران تا بيست سال آينده، گازی برای صادرات ندارد.»


آقای صفروف می گويد: «اگر نوع ارتباط ايران با جامعه جهانی تغيير پيدا کند، در يک دوره زمانی کوتاه، سرمايه های بزرگی از کشورهای غربی به سوی اقتصاد ايران سرازير خواهد شد و در آن صورت، پس از گذشت پنج تا ده سال، ديگر کشورهای جهان از منابع ايران بهره خواهند برد.»