مبارزات زنان در تونس؛ «من خاری هستم در گلوی ظالم»

http://www.youtube.com/embed/xdny0FTBohg
ترانه Kelmti Horra با اجرای عامل مثلوثی، اين روزها به ترانه آزادی در تونس شهرت يافته است.


من ستاره ای هستم در ميانه تاريکی
من خاری هستم در گلوی ظالم

من بادی هستم که آتش آن را گزيد
من روح کسانی هستم که فراموش نمی شوند

من صدای کسانی هستم که نمی ميرند
من آفريده شده ام از گل های آهن

با شور و شعفی بيکران
اميدهای تازه را برای زندگی نو

با نسيم و باران های فراوان نويد می دهم


ترانه Kelmti Horra با اجرای عامل مثلوثی، اين روزها به ترانه آزادی در تونس شهرت يافته است. در فيلم های ويدئويی منتشرشده از تظاهرات مردم تونس، عامل مثلوثی در ميان جمعيت تظاهر کنندگان اين ترانه خود را بازخوانی کرده است.

هفته گذشته زنان تونس در حالی در اولين راهپيمايی سراسری خود درخواست های مشخص خود از دولت جديد را مطرح کردند که صاحب بزرگ‌ترين اتحاديه‌ی سراسری زنان با ۵۰ هزار عضو در جهان عرب هستند. تونس اولين کشور عرب زبان بود که زنان و مردان را در برابر قانون مساوی اعلام کرد.

تونس، از معدود کشورهای اسلامی است که «کنوانسيون رفع تمام انواع تبعيض عليه زنان» سازمان ملل را بدون قيد و شرط پذيرفته است. درصد زنان شاغل در اين کشور در مقايسه با کشورهای ديگر عربی بالاست. حدود ۲۳ درصد از نمايندگان پارلمان در تونس از زنان تشکيل شده است و در رسانه‌ها ۵۱ درصد از مشاغل را زنان اشغال کرده اند و بيش از۵۰ درصد کادر آموزشی متوسطه و عالی را پوشش داده‌اند و ۷۲ درصد از شاغلين در وزارت بهداری اين کشور هم زنان هستند.

شايد همين آمار بالای اشتغال و تحصيل زنان سبب شده که زنان تونسی با درک بالای خود از مسايل سياسی به موج انقلاب عليه حکومت بن علی بپيوندند و ادامه حضور هوشمندانه آنها در فضای سياسی تونس نشان می دهد که اشتغال و تحصيل چگونه می تواند به رشد بينش زنان کمک کند.



در هفته گذشته در گفت و گو با آزاده کيان، استاد جامعه شناسی در پاريس از منظر جامعه شناسانه مسائل تونس را بررسی کرديم. در برنامه اين هفته ميزبان خانم سوده راد، فعال مسائل زنان در پاريس هستيم.

خانم راد، در حال حاضر چه گروه هايی از زنان در تونس فعال هستند و به ميدان آمده اند؟

سوده راد: يک نگاه به گذشته کنشگران حقوق زنان و کسانی که برای زنان کار می کردند در تونس داشته باشيم، اينها به دو دسته کلی تقسيم می شدند. يکی آن دسته از انجمن هايی که به حزبی که حکومت را در دست داشت وابسته بوده و يکی ديگر انجمن های مستقل.

خيلی جالب است که اين انجمن های مستقل از قدرت کارشان بهتر بوده. از جمله اين ها دو انجمن هست که تقريباً بين المللی شده اند. يکی انجمن زنان دموکراسی خواه تونس و ديگری انجمن تحقيق و توسعه زنان تونسی. کاری که اينها می کردند علاوه بر کمپينی که برای حق برابر ارث زنان تونسی با مردان تونسی از چندين سال پيش راه انداختند، يک مرکز پذيرش و نگهداری زنان قربانی خشونت در تونس راه اندازی کردند. همين طور يک مرکز مشاوره قضايی و حتی انتشارات زيادی در اين مورد داشتند.

اين ها اين قدر قوی عمل کردند که انجمن هايی که وابسته به حکومت بودند حتی شروع کردند با اينها رقابت کنند. اين هم دو دليل داشت. يکی قدرت اينها در انجام کار درست و کار خوب بوده و ديگری اين که حکومتی که ديکتاتور بوده، برابری حقوق زن و مرد را يکی از شعارها و افتخارات خودش می دانسته. برای همين اين دو انجمن خيلی گسترش پيدا کرده کارهايشان و خيلی هم در کنفرانس های بين المللی شرکت کردند.

در حال حاضر راهپيمايی که روز شنبه برگزار شد برای اين که زنان بعد از اين مدت خودشان بيايند حرف خودشان را بزنند و بگويند تمام حقوقی که قبلاً داشتيم می خواهيم نگاه داريم به اضافه اين که تمام قوانين نابرابر هم بايد حذف شود، به دعوت پنج انجمن بوده که غير از انجمن زنان دموکراسی خواه تونس و انجمن تحقيق و توسعه زنان تونسی، اتحاديه زنان شاغل تونس، جمعيت برابری مغرب و کميسيون برابری ليگ حقوق بشر تونس هم به اين راه پيمايی دعوت کرده بودند.

خانم راد، به اين ترتيب به نظر می رسد انجمن ها و گروه های زنان مستقل در تونس هم کم نيست و زنان تونس توانسته اند فعاليت مستقل خوبی داشته باشند.

البته که همين طور است. با توجه به اين که تمام کنشگران حقوق زنان و حقوق بشری که می شناسم و با آنها در ارتباط هستم مدتهاست که می گويند سانسور در تونس خيلی زياد است. آن قدر که هيچ حزبی و حتی هيچ گروه زنانی نمی توانند جلسه ای برگزار کنند يا ميتينگ هايی داشته باشند که بتوانند در مورد خواسته ها و مطالباتشان بتوانند صحبت کنند.

ولی به هر حال فرصتی که پس از انقلاب پيش آمده، موجب شده که اينها بيايند و رسماً برای اولين بار بعد از اين مدت خواسته های خودشان را بگويند و همه دور هم جمع شوند. زنان تونسی از روزهای اول تظاهرات و اعتراض ها در کنار همه مردها با يک شعار حضور پيدا کرده بودند يعنی تقاضای کار، کرامت انسانی و آزادی را می خواستند. يعنی پا به پای مردها آمدند توی خيابان و الان هم نگران اين نيستند که قوانين برابری که به دست آورده اند را از دست بدهند. برای اين که دو تا خواسته می خواهند. تا آنجا که من با کنشگران تونسی ارتباط داشتم. يکی جدايی دين از سياست و ديگری برابری با مردان در تمامی قوانين.

نقش زنان تونسی که خارج از تونس زندگی می کنند، چيست؟ قطعاً زنان تحصيل کرده و روشنفکر تونسی هم هستند که در اين مقطع زمانی در خود تونس نبوده باشند. واکنش آنها چيست؟

فکر می کنم اينجا يک نکته مشابه با ايران امروز ما داشته باشد. خيلی از کنشگرانی که فکر می کنند در داخل ايران نمی توانند کار کنند و صدايشان به جايی نمی رسد، از ايران خارج می شوند و شروع می کنند فعاليت شان را خارج از ايران داشته باشند. در اين مورد تونسی ها هم همين استراتژی را از سالها پيش داشتند. برای اينکه بتوانند صدای نشنيده شده و صدايی که خارج نمی شود از تونس را به ديگران برسانند. و اين را انعکاس بدهند.

همانطور که شما هم پيش از اين اشاره کرديد، روز شنبه در تونس زنان برای اولين بار صف خودشان را از مردان تونس جدا کردند و خواسته های خودشان را بر زبان آوردند. چه حادثه ای در تونس رخ داد که ضرورت تک صدا شدن زنان را مطرح کرد؟

من فکر می کنم که زنان تونسی و حتی مردان تونسی خيلی هوشيارانه دارند از تاريخ استفاده می کنند. در اکثر سخنرانی هايی که می کنند اين اواخر مخصوصاً کنشگرانی که سالهاست اينجا هستند، دارند تاکيد می کنند که انقلاب تونس شبيه هيچ انقلاب ديگری در دنيا نبوده و نخواهد بود.

به طور خاص مثال می زنند اتفاق هايی که در کشورهايی مثل ايران، مصر، سودان افتاده در تونس نخواهد افتاد. حداقل نمی گذارند آن اتفاق بيافتد. شايعاتی شنيده می شود مبنی بر اينکه بنيادگرايان اسلامی شروع کرده اند به اين که قوانين کشور را تحت تاثير قرار دهند، شروع کرده اند به کانديد کردن خودشان.

کسانی که من می شناسم کنشگرانی که با آنها از نزديک کار می کنم، خيلی آرام با اين مورد برخورد می کنند و قبول دارند که به هر حال يک عده ای در تونس زندگی می کنند که به بنيادگرايی اسلامی و حتی شاخه هايی از وهابيت اعقتاد دارند و ايمان دارند و می خواهند حرف خودشان را بزنند. اما موردی که برايشان خيلی مهم است، اين است که در نهايت دمکراسی به رای گذاشته شود و مردم خودشان انتخاب کنند که چه می خواهند. اما به هر حال يک اکثريتی هم وجود دارد که اين طور که صدايش شنيده می شود جدايی دين از سياست را می خواهند.

حمايت جنبش زنان ايران از زنان تونس

همزمان با راهپيمايی زنان تونس برای احقاق حق خود و حفظ حقوق قانونی که تا پيش از اين داشته اند، فعالان جنبش زنان ايرانی نيز با انتشار بيانيه ای از اين حرکت زنان تونس حمايت کردند.

فعالان جنبش زنان در بيانيه خود آورده اند که ما می دانيم که زنان تونسی مبارزه و دستاوردهای بزرگ خود برای احقاق حقوق زنان را فراموش نکرده اند. فعالان حقوق زنان تونسی بايد بدانند تلاش آنها برای به دست آوردن دمکراسی و برابری برای زنان تاثير قابل توجهی در منطقه خواهد گذاشت و به عنوان الگويی برای همه زنان عمل خواهد کرد. امروز هر حقی که زنان تونسی به دست آورند، پيشرفتی برای زنان منطقه و کشورهای اسلامی خواهند بود.

سوسن طهماسبی، فعال حقوق زنان و ساکن واشنگتن در پرسش به اين که چه ضرورتی سبب شده که فعالان ايرانی جنبش زنان اين بيانيه را منتشر کنند، می گويد:

سوسن طهماسبی: مثل تمام دنيا ما هم از اتفاقاتی که در تونس افتاد، خيلی تعجب کرديم و برايمان خوشحال کننده بود و اولين نگرانی و سئوال مان به عنوان فعالان جنبش زنان مربوط به زنان تونس شد. وقتی که ديديم که زنان تونس برای روز شنبه تجمع دارند، فکر کرديم شايد بهتر باشد برای حمايت از اين تجمع و حقوق زنان تونس صادر کنيم. به عنوان فعالان زنان منطقه که با مسايل مشابه رو به رو هستند و اعلام همبستگی کنيم با فعاليت های آنها.»

چه شباهت ها و تفاوت هايی می شود بين جنبش زنان در ايران و جنبش زنان در تونس يافت؟

اين را می دانيم که زنان تونس بعد از استقلال کشور تونس و روی کار آمدن بن علی خيلی از حق و حقوق خودشان را دريافت کردند. يعنی از نظر قانونی. تقربياً قوانينی که بعد از استقلال تونس در رابطه با زنان تصويب شد، حقوق مردان و زنان را يکسان می کند.

فقط در رابطه با قوانين خانواده و احوال شخصيه هنوز چند قانون تبعيض آميز هست. يکی قانون ارث است که زنان از شوهران خود يک هشتم ارث می برند که هنوز نتوانسته اند تغيير دهند.

قانون ازدواج با مردان خارجی است که اين ازدواج ها در کشور تونس پذيرفته نمی شوند ولی اگر در کشور ديگری انجام گيرد در تونس هم پذيرفته می شود. بنابراين زنانی که می خواهند با مردان خارجی ازدواج کنند به کشورهای ديگر می روند.

يک قانون ديگر هم اين است که زنان اجازه ندارند تابعيت خود را به فرزندان خود منتقل کنند مگر با اجازه همسران خود. ولی به غير از اين قوانين خانواده در تونس زنان تقريباً موقعيتی برابر مردان دارند. يعنی نه چند همسری از نظر قانونی پذيرفته می شود، زنان و مردان در ازدواج حقوق برابر دارند و از نظر کيفری با زنان و مردان يکسان برخورد می شود.

شباهت هايی هم وجود دارد. يعنی زنان تونس در انجمن های غير دولتی فعاليت می کنند و در آن انجمن ها به مسائل و موقعيت زنان می پردازند و مشغول به کارهای تحقيقی و توسعه در رابطه با مسائل زنان هستند. هر چند که به خاطر اين که کشورشان کشور بسته ای است، و روی انجمن های غير دولتی فشار زيادی هست. روی انجمن های زنان هم تا به حال خيلی فشار بوده هر چند که دولت اين انجمن ها را برخلاف خيلی انجمن های ديگر تحمل می کرده.

بنابر اين از اين لحاظ فکر می کنم شباهت های زيادی داشتيم که ما هم مثل زنان تونسی در فضای بسيار بسته ای کار می کرديم. و اين که هميشه بايد يک سری ابتکارها را به خرج داد تا خواسته ها و مسائل را مطرح کرد بدون اينکه موجب برخورد شود.


شهرام ميريان و نمايشگاهی از مريم ايران پناه

«تصميم به سکوت و سکون ندارم و می خواهم در رنگ ها غرق شوم.»

اين گفته ای از مريم ايران پناه است که به زبان آلمانی در بروشور نمايشگاهش در شهر کارلسروهه نشسته. اين هنرمند جوان اين بار آثار تازه نقاشی خود را همراه با کارهای چيدمان اش ارائه کرده. آثاری که در آنها چهره نقاش در حالات گوناگون ديده می شود. يا به ديگر سخن مريم ايران پناه در سومين نمايشگاه خود در آلمان در نقش های مختلف ظاهر شده. نقش هايی که هر يک داستان ويژه خود را بازگو می کند. برای ديدن نمايشگاه مريم ايران پناه به جاست که خودش ما را راهنمايی کند.

مريم ايران پناه: وقتی وارد نمايشگاه می شويد دو تا کفش را می بينيد که کفش ببر است و گذاشته شده روی زمين و روبرويتان يکی از نوشته هايم را می بينيد که «تو مسافران بی وطن را، خنجر را، درد بلوغ را می شناسی؟ می دانی اولين زخم را چه کسی بر تنم نشاند؟»

بعد کارهايی که شروع می شوند عروسکی که در دستهايم هست و اسم اين کار هست که «من مقصر نيستم» و دوباره در کار بعدی که «من مريم هستم و مادرم مسيح» نامش همين است.

کار ديگر که می بينيم «من نمی خواهم فرشته باشم» و رو به روی اين ها يک چوب لباسی است که با سر گوزن تزيين شده.

در نمايشگاه آثار نقاشی مريم ايران پناه در شهر کارلسروهه آلمان سوای آنچه نقاش گفت کارهای ديگری هم ديده می شود. خانم ايران پناه در ادامه گفت و گو به نقش های خود و نقش هايی که در اين نمايش و نمايشگاه بازی کرده، بيشتر گفته است:

«خودم را در نقش های مختلف گذاشتم و در نقش های مختلف خودم را بيان کردم. در واقع تمام اين شخصيت ها ريز ريز وجود همه ما ها هستند. ما ها همه می توانيم مثل هم باشيم. يعنی اين که چه کسی اولين زخم را بر تنم نشاند، من هيچ وقت نمی توانم پيدا کنم که چه کسی اين کار را کرده؟

به اين ترتيب شما با برپايی اين نمايشگاه خواستيد داستان های گوناگونی را با نقش های گوناگونی که خودتان در اين نمايشگاه برعهده گرفتيد روايت کنيد؟

دقيقاً. داستان خودم را بازی کرده ام. راستش نمی دانم برای چه نقاشی می کنم. فقط می دانم نقاشی برايم شده عبادت. شده زندگی. شده همه چيزم.

اصولاً رنگ برای شما دارای چه نقشی است؟

رنگ ها برايم خيلی مهم اند. خيلی مهم اند. يعنی احساس می کنم خودم را می توانم توی آنها غرق کنم. يعنی می توانم حرف هايم را بزنم. با آنها زندگی کنم. می توانم دوستشان داشته باشم. می توانم عاشقشان شوم. توی کارهايم خيلی رنگ مهم است. رنگهايی که خيلی صريح و رک بيايند و حرفشان را بزنند.

شما در زمانی که ايران بوديد يعنی چهار سال پيش از آمدن به آلمان، کارهای متفاوتی هم ارائه کرديد. هنرمندی مثل شما در کشوری که آزاد است، می توانيد در اتاق را ببنديد و حرف و کلام و داستان خودتان را بر روی بوم بريزيد و آن را بياوريد در برابر مخاطب تان ارائه کنيد. کار کردن در خارج يا به قولی که می گويند در «غربت» برای شما چگونه بوده؟

کار کردن در غربت برای من خيلی خوب بوده. يکی اين که آدم در غربت دچار يک تنهايی می شود که اين تنهايی خيلی زياد توانسته به من کمک کند. يعنی هر چه تنها تر می شوی انگار در خودت بيشتر فرو می روی و خودت را بهتر می شناسی و به طبيعت نزديک تر می شوی.

تفاوت های زيادی با ايران دارد. چون در ايران کار کردن سخت تر است. يعنی حتی با جامعه هنری ايران کار کردن خيلی سخت تر از جامعه هنری آلمان است. وقتی اينجا کار را ارائه می دهی کار است که صحبت می کند. کار را می پسندند و تو می توانی کار را ارائه دهی.

ولی متاسفانه در جامعه هنری ايران برای ارائه کار، آدم ها مشکل دارند. برای اين که نمی توانی خيلی آزاد کار کنی. ولی اينجا تنهايی و مدام کار کردن و بعد کارت را ارائه می دهی و تمام می شود. اثر هنری از توی يک آزادی به وجود می آيد. از توی يک درد و آزادی دقيقاً مثل يک زايمان می ماند.

من تابستان امسال در ايران نمايشگاه داشتم. حتی برای اين که از يک نمايشگاهی که در خود ايران برگزار شده و خود گروه هنرمند ايران خيلی کم حمايت می کنند، خيلی سخت است که بخواهی حتی با همان دو روزنامه ای که در ايران وجود دارد مصاحبه ای انجام شود و کاری انجام شود.

ولی در آلمان اين اتفاق نمی افتد. وقتی چيزی هست که جالب است می خواهند راجع به آن صحبت کنند. می خواهند بشکافندش. می خواهند بدانند تو چه جوری فکر می کنی. هيچ آدمی را بنا بر عقايدش طردش نمی کنند يا نمی گويند که اين سليقه من نيست. يا دوست ندارم و راجع به آن کاری نمی کنم. ولی در ايران اين سليقه خيلی پيش می آيد در هنر ما.

يک موقع سليقه ها نمی پسندد و کاری را رد می کند. همان اتفاقی که برای خود من در ايران افتاد. شايد اگر در ايران می ماندم يا آن قدر افسرده می شدم که خودم را از آن جامعه هنری می کشيدم کنار يا اصلاً کار نمی کردم و يا شايد فقط در خلوت خودم کار می کردم.

ولی در آلمان اين آزادی را دارم که آن طور که دلم می خواهد و فکر می کنم حرفم را بزنم. پروفسور دانشگاه من دارد به شدت کمک می کند که من بتوانم حرفم را بزنم. هر چند که دو سليقه کاملاً متفاوت هستيم.

گزارش شکاف جنسيتی سال ۲۰۱۰ منتشر شد

گزارش شکاف جنسيتی در سال ۲۰۱۰، که مجمع جهانی اقتصاد آن تهيه و تدوين می‌کند، منتشر شد.

اين گزارش با بررسی وضعيت ۱۳۴ کشور جهان، ميزان نابرابری بين زنان و مردان را مشخص ساخته. يافته‌های اين گزارش نشان می‌دهد که هيچ کشوری در دنيا وجود ندارد که شکاف جنسيتی در آن به‌ طور کامل از بين رفته باشد و فقط کشورهای اروپای شمالی به موفقيت‌هايی در به حداقل رسانيدن شکاف‌های جنسيتی دست يافته‌اند.

در گزارش سال ۲۰۱۰ ايسلند، نروژ و فنلاند توانستند رتبه‌ اول تا سوم را کسب کردند و سوئد نيز در رتبه‌ چهارم قرار گرفت. فيليپين تنها کشور آسيايی است که در رديف ده کشور اول جهان و در رتبه ۹ قرار دارد. ايران هم در ميان ۱۳۴ کشور مورد بررسی در رده‌ ۱۲۳ جای گرفته و با دو رتبه ارتقا، بالاتر از آخرين ده کشور جهان است.

در ميان ده کشور آخر جدول کشورهای مصر، ترکيه، مراکش، عربستان سعودی، پاکستان، چاد و يمن حضور دارند.