«هر ایرانی، هر پنج سال، یک کتاب می خواند»

براساس يک پژوهش هر ايرانی در مدت پنج سال تنها يک کتاب می خواند.

بر پايه گزارشی که اخیرا خبرگزاری رسمی ايران، ايرنا، منتشر کرد هر ايرانی در شبانه روز تنها دو دقيقه کتاب می خواند؛ رقمی که در اروپا به طور متوسط سه ساعت در روز است.


براساس يک پژوهش که روز چهارشنبه پنجم تير منتشر شد، هر ايرانی در مدت پنج سال، تنها يک کتاب می خواند.


در این پژوهشی که بعد از نمايشگاه کتاب تهران صورت گرفته و توسط خبرگزاری مهر منتشر شده است، در ايران هر نفر در هر ۱۸۹۲ روز يک کتاب می خواند. دختران دانش آموز حدود شش دقيقه در سال و پسران دانش آموز حدود سه دقيقه در سال کتاب غير درسی می خوانند.


در اين تحقیق که يک ماه پس از پايان نمايشگاه بين المللی کتاب در تهران، تهيه شده است، هيچ اشاره ای به نوع کتاب هايی که مطالعه می شود، نشده است.


اين در حالی است که اولين گزارش عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت نهم که ماه گذشته منتشر شد، در حوزه معاونت فرهنگی از « تقويت و ترويج کتابخوانی در جامعه از طريق توليد کتاب مناسب» و «ايجاد زمينه برای دسترسی عموم مردم» و نيز« اجرای برنامه های متنوع فرهنگی برای ارتقای روحيه نشاط و خودباوری» به عنوان مهمترين برنامه های اين معاونت ياد کرده است.


در اين گزارش هيچ اشاره ای به برنامه های اجرا شده برای افزايش کتاب خوانی در ميان نوجوانان و جوانان نشده است.


اين تحقيق همچنين نشان داده است از هر ده ايرانی، تنها يک نفر، يک جلد کتاب خريداری می کند.


وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در شرايطی « برنامه ريزی برای حضور پديد آورندگان آثار فاخر ادبيات داستانی در نمايشگاه ها و عرصه های بين المللی» را از برنامه های خود ذکر کرده، که در سه سال گذشته هيچ يک از کتاب های صادق هدايت و نيز کتاب هايی که در مورد وی نوشته شده، اجازه چاپ نيافته است.


علاوه بر اين، کتاب های سه قطره خون، سگ ولگرد و بوف کور نيز از نمايشگاه کتاب جمع آوری شدند.


در سال های دولت آقای احمدی نژاد، عرصه کتاب و ادبيات از پر چالش ترين عرصه های فرهنگی در سال های وزارت آقای صفار هرندی در وزارت ارشاد بوده است.


صفارهرندی چندی پيش در برنامه تلويزيونی شبکه دو سيما گفت: «ده درصد کتاب ها مشکل های حاد دارند و اين رقم زيادی است.»


بنا بر تحقيق دانشکده خبر، در مورد وضعيت مطالعه در ايران، در سبد هر خانواده ايرانی کمتر از نيم درصد به خريد کتاب اختصاص دارد که نشان دهنده اهميت کم مطالعه برای ايرانيان است.


با اين حال يک منبع آگاه در ايران از محدوديت های شديد اعمال شده بر داستان نويسان و محدوديت انتشار کتاب های آنان خبر می دهد. به گفته اين دست اندرکار نشر که نخواست نامش فاش شود، «کافی است کتاب يک داستان نويس برنده جوايز مستقل ادبی از جمله جايزه گلشيری شود، آن نويسنده ديگر نبايد منتظر اجازه چاپ مجدد کتاب خود باشد.»


در شرايطی که ايران با ۷۰ ميليون نفر جمعيت فقط يک ميليون و ۲۹ هزار عضو در کتابخانه دارد، وزارت ارشاد « خريد کتاب از ناشران و اهدای آن به کتابخانه های کشور» را از اقدامات خود می داند.


با اين همه در ماه های گذشته، برای اولين بار در تاريخ جمهوری اسلامی، دستور جمع آوری کتاب ها از کتابخانه ها تحت عنوان « کتاب های بی ارزش» صادر شده است.


بر اساس آمار موجود، حدود يک هزار و ۷۷۵ کتابخانه با ۱۵ ميليون جلد کتاب در کشور وجود دارد که با توجه به استانداردهای بين المللی ايران به ۱۴ هزار کتابخانه و ۱۴۰ ميليون جلد کتاب ديگر نياز دارد.


آمار غيرواقعی انتشار کتاب


برمبنای گزارش کارکرد دو ساله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تعداد عناوين کتاب های منتشره شده از رقم ۵۱ هزار و ۹۱۶ عنوان، در سال ۱۳۸۴ با رشد متوسط سالانه معادل ۶۱ / ۲ درصد، به ۵۴ هزار و ۶۵۸ عنوان در سال ۱۳۸۶ رسيده است.


همچنين تعداد شمارگان کتاب های منتشر شده از رقم ۲۱۹ ميليون نسخه در سال ۱۳۸۴ با رشد متوسط سالانه معادل ۸۳/۱- درصد به ۲۱۱ ميليون و ۵۹ هزار و ۶۳۰ نسخه در سال ۱۳۸۶ رسيده است.


اما برخی از منتقدين عملکرد وزارت ارشاد معتقدند اين آمار واقعی نبوده و وزارت ارشاد اقدامات خاصی برای افزايش آمار خود انجام می دهد. به گفته اين منتقدان، مجوز انتشار کتاب های درسی، که معمولا از تيراژ بالايی برخوردارند، نقش مهمی در بالا بردن اين آمار دارند.


اين گزارش يک ماه بعد از انتشار نامه اعتراض آميز اتحاديه ناشران و کتابفروشان تهران به وزير ارشاد منتشر شد که طی آن ناشران به آنچه «افزايش فشار بر ناشران و تشديد سانسور کتاب» از سوی اين وزارتخانه خوانده، اعتراض کرده بودند.


در اين نامه ازمحمد حسين صفار هرندی خواسته شد تا «برای معطل ماندن کتاب های ناشران در اداره کتاب» چاره جويی کند.


در همین حال، وزير ارشاد در گفت و گویی با شبکه دو تلويزيون جمهوری اسلامی گفته است: «کتاب هايی هستند که به لحاظ کارشناسی ميطلبد تا کارشناسان ما زمان بيشتری برای بررسی آنها صرف کنند. برای مثال کتابی هست که ميخواهد نسبت های ناروا به خدا و پيغمبر بدهد. ما نشسته ايم که کسی به خدا و پيغمبر نسبت ناروا ندهد و اصلاً يکی از وظايف ما همين است.»