همزمان با فرا رسیدن روزهای سالگرد انقلاب و دعوت گروههای اصلاحطلب از مردم برای شرکت در تظاهرات گسترده و مسالمتآمیز یک پژوهشگر آمریکایی به دولت آن کشور پیشنهاد کرده است که با اقدامات نمادین و استفاده از رنگ سبز از جنبش مخالفان در ایران حمایت کند.
ویلیام اینبودن از مدیران موسسه تحقیقاتی لگا توم در مقالهای به نقش دولت آمریکا در حمایت از جنبش اعتراضی ایران پرداخته و در آغاز این مطلب بخشی از کتاب نیتن شارانسکی، دگراندیش سرشناس روس، را نقل میکند.
نیتن شارانسکی کتاب خود با عنوان «استدلال برای دمکراسی» را با یک خاطره بسیار گویا آغاز میکند . در سال ۱۹۸۵ همزمان با ملاقات سران دو ابرقدرت جهان در شهر ژنو گروهی از مخالفان دولت شوروی بیرون محل ملاقات اجتماع کرده بودند. هنگام عبور از این محل رونالد ریگان، رییس جمهور آمریکا، با اشاره به همسر نیتن شارانسکی در صف تظاهرات به میخائیل گورباچف، رهبر شوروی، روی کرده و میگوید: «شما مدعی هستید که شارانسکی جاسوس آمریکاست . اما تا زمانی که وی و سایر زندانیان سیاسی را در حبس نگاه دارید ما نمیتوانیم مناسباتی مبتنی بر اعتماد داشته باشیم.»
به نوشته ویلیام اینبودن، در بخشهای دیگر این کتاب نیتن شارانسکی توضیح میدهد که چگونه رسیدن این جملات رونالد ریگان به گوش زندانیان سیاسی در شوروی سابق باعث امیدواری آنها شد.
ویلیام اینبودن سپس تاکید میکند که نمیتوان رژیم فعلی ایران را با دولت اتحاد شوروی سابق مقایسه کرد، اما خاطرات نیتن شارانسکی را میتوان مصداقی از اهمیت حمایت معنوی از جنبش کنونی ایران دانست.
نویسنده با اشاره به خبرهای هفته اخیر و تصمیم دولت ایران برای غنیسازی اورانیوم با غلظت ۲۰ درصد مینویسد رهبران ایران با این کار از یک سو بحران هستهای را تشدید کرده و از سوی دیگر میخواهند ابتکار عمل را از جنبش اعتراضی مخالفان بربایند که قصد دارند با ادامه تظاهرات در روزهای سالگرد انقلاب بر ضرورت اصلاحات دمکراتیک در کشور پافشاری کند.
ویلیام اینبودن باردیگر به خاطرات شارانسکی بازمیگردد و مینویسد که از گفتههای او و رونالد ریگان در مورد حوادث ایران میتوان در سه زمینه درس گرفت؛ نکته اول این است که همواره رژیمهای دیکتاتوری مخالفان و منتقدان خود را به وابستگی و یا سرسپردگی به غرب متهم میکنند. با وجودیکه دولتهای غربی باید هشیارانه و با در نظر گرفتن شرایط داخلی هر کشوری عمل کنند اما در عین حال نباید هراس از متهم شدن به جاسوسی برای آمریکا مانع حمایت اصولی آنان از فعالان حقوق بشر شود.
نکته دوم اینست که تجربه برخورد رونالد ریگان با رهبران شووری نشان داد که مذاکره در مورد مسائل هستهای را نباید از بحث در زمینه حقوق بشر تفکیک کرد. این دو عرصه را باید با هم پیوند زد بخصوص در مواردی که هر دوی این مسائل میتوانند شاخصهای مهمی برای سنجش میزان اعتماد به یک رژیم باشند.
در نکته سوم نویسنده یادآوری میکند که حمایت غرب حتی اگر در حد حمایت لفظی و معنوی باشد مشوقی خواهد بود برای مخالفان و حتی میتواند در تعادل قوا بین دو طرف موثر واقع شود. به عنوان نمونه نویسنده به شعاری که مخالفان حکومت ایران از آن استفاده می کنند اشاره می کند:« اوباما ، اوباما یا با اونا یا با ما»
ویلیام اینبودن در ادامه تحلیل خود از نقش آمریکا و غرب در حمایت از جنبش اعتراضی ایران یادآوری میکند که به اعتقاد جف گدمین و بسیاری از صاحبنظران جنبش سبز یک حرکت فراگیر و در برگیرنده عناصر و نیروهای مذهبی و سکولار، و همینطور گرایشهای طرفداریا مخالف با آمریکاست. این جنبش در مورد برنامههای هستهای ایران نیز نظر واحدی ندارد و از یک رهبری یگانه و منسجم نیز برخوردار نیست. اما تمام این خصیصهها به توانمندی این جنبش خواهد افزود و خواست اصلی آن را که یک حکومت انتخابی و پاسخگو است، تقویت خواهد کرد.
همزمان با فرارسیدن روزهای تاریخی در ایران نویسنده پیشنهاد میکند که کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا در روز یازدهم فوریه صفحات وبسایت رسمی خود را به نشانه حمایت از جنبش ایران به رنگ سبز تزیین کنند. این اقدام کوچک می تواند گوشهای باشد از مجموعه بزرگتر حمایت معنوی از جمله بیانیههایی که رییس جمهور و وزیر خارجه آمریکا در حمایت از مردم ایران میتوانند صادر کنند.
ویلیام اینبودن میافزاید که چنین کاری به سادگی در سراسر دنیا قابل تکرار است و دولتهای غربی دیگر مثل بریتانیا، آلمان و فرانسه و همینطور نهادهای مدنی و غیر دولتی و موسسات پژوهشی همه میتوانند با پیوستن به طرح سبز از جنبش اعتراضی ایران حمایت کنند.
نویسنده که از مدیران موسسه پژوهشی لگا توم است میافزاید که این انستیتو در روز یازدهم فوریه وب سایت خود را به رنگ سبز درخواهد آورد. سپس پیشنهاد میکند که رادیو فردا با پوشش خبری این اقدام از دیوار سانسور گذشته و این خبر را به گوش طرفداران اصلاحات در ایران برساند.
در پایان این مطلب ویلیام اینبودن اشاره میکند که سیاست خارجی دولت باراک اوباما در این اواخر با مشکلات بزرگی روبرو شده است. اکنون به نمایش گذاشتن حمایت معنوی آشکار از جنبش اعتراضی در ایران از طریق اجرای «طرح سبز» برای دولت آمریکا فرصت مناسبی است تا نقش فعال خود را در عرصه مسائل مهم بین المللی نشان دهد.
ویلیام اینبودن از مدیران موسسه تحقیقاتی لگا توم در مقالهای به نقش دولت آمریکا در حمایت از جنبش اعتراضی ایران پرداخته و در آغاز این مطلب بخشی از کتاب نیتن شارانسکی، دگراندیش سرشناس روس، را نقل میکند.
نیتن شارانسکی کتاب خود با عنوان «استدلال برای دمکراسی» را با یک خاطره بسیار گویا آغاز میکند . در سال ۱۹۸۵ همزمان با ملاقات سران دو ابرقدرت جهان در شهر ژنو گروهی از مخالفان دولت شوروی بیرون محل ملاقات اجتماع کرده بودند. هنگام عبور از این محل رونالد ریگان، رییس جمهور آمریکا، با اشاره به همسر نیتن شارانسکی در صف تظاهرات به میخائیل گورباچف، رهبر شوروی، روی کرده و میگوید: «شما مدعی هستید که شارانسکی جاسوس آمریکاست . اما تا زمانی که وی و سایر زندانیان سیاسی را در حبس نگاه دارید ما نمیتوانیم مناسباتی مبتنی بر اعتماد داشته باشیم.»
به نوشته ویلیام اینبودن، در بخشهای دیگر این کتاب نیتن شارانسکی توضیح میدهد که چگونه رسیدن این جملات رونالد ریگان به گوش زندانیان سیاسی در شوروی سابق باعث امیدواری آنها شد.
ویلیام اینبودن سپس تاکید میکند که نمیتوان رژیم فعلی ایران را با دولت اتحاد شوروی سابق مقایسه کرد، اما خاطرات نیتن شارانسکی را میتوان مصداقی از اهمیت حمایت معنوی از جنبش کنونی ایران دانست.
ویلیام اینبودن باردیگر به خاطرات شارانسکی بازمیگردد و مینویسد که از گفتههای او و رونالد ریگان در مورد حوادث ایران میتوان در سه زمینه درس گرفت؛ نکته اول این است که همواره رژیمهای دیکتاتوری مخالفان و منتقدان خود را به وابستگی و یا سرسپردگی به غرب متهم میکنند. با وجودیکه دولتهای غربی باید هشیارانه و با در نظر گرفتن شرایط داخلی هر کشوری عمل کنند اما در عین حال نباید هراس از متهم شدن به جاسوسی برای آمریکا مانع حمایت اصولی آنان از فعالان حقوق بشر شود.
نکته دوم اینست که تجربه برخورد رونالد ریگان با رهبران شووری نشان داد که مذاکره در مورد مسائل هستهای را نباید از بحث در زمینه حقوق بشر تفکیک کرد. این دو عرصه را باید با هم پیوند زد بخصوص در مواردی که هر دوی این مسائل میتوانند شاخصهای مهمی برای سنجش میزان اعتماد به یک رژیم باشند.
در نکته سوم نویسنده یادآوری میکند که حمایت غرب حتی اگر در حد حمایت لفظی و معنوی باشد مشوقی خواهد بود برای مخالفان و حتی میتواند در تعادل قوا بین دو طرف موثر واقع شود. به عنوان نمونه نویسنده به شعاری که مخالفان حکومت ایران از آن استفاده می کنند اشاره می کند:« اوباما ، اوباما یا با اونا یا با ما»
ویلیام اینبودن در ادامه تحلیل خود از نقش آمریکا و غرب در حمایت از جنبش اعتراضی ایران یادآوری میکند که به اعتقاد جف گدمین و بسیاری از صاحبنظران جنبش سبز یک حرکت فراگیر و در برگیرنده عناصر و نیروهای مذهبی و سکولار، و همینطور گرایشهای طرفداریا مخالف با آمریکاست. این جنبش در مورد برنامههای هستهای ایران نیز نظر واحدی ندارد و از یک رهبری یگانه و منسجم نیز برخوردار نیست. اما تمام این خصیصهها به توانمندی این جنبش خواهد افزود و خواست اصلی آن را که یک حکومت انتخابی و پاسخگو است، تقویت خواهد کرد.
همزمان با فرارسیدن روزهای تاریخی در ایران نویسنده پیشنهاد میکند که کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا در روز یازدهم فوریه صفحات وبسایت رسمی خود را به نشانه حمایت از جنبش ایران به رنگ سبز تزیین کنند. این اقدام کوچک می تواند گوشهای باشد از مجموعه بزرگتر حمایت معنوی از جمله بیانیههایی که رییس جمهور و وزیر خارجه آمریکا در حمایت از مردم ایران میتوانند صادر کنند.
ویلیام اینبودن میافزاید که چنین کاری به سادگی در سراسر دنیا قابل تکرار است و دولتهای غربی دیگر مثل بریتانیا، آلمان و فرانسه و همینطور نهادهای مدنی و غیر دولتی و موسسات پژوهشی همه میتوانند با پیوستن به طرح سبز از جنبش اعتراضی ایران حمایت کنند.
نویسنده که از مدیران موسسه پژوهشی لگا توم است میافزاید که این انستیتو در روز یازدهم فوریه وب سایت خود را به رنگ سبز درخواهد آورد. سپس پیشنهاد میکند که رادیو فردا با پوشش خبری این اقدام از دیوار سانسور گذشته و این خبر را به گوش طرفداران اصلاحات در ایران برساند.
در پایان این مطلب ویلیام اینبودن اشاره میکند که سیاست خارجی دولت باراک اوباما در این اواخر با مشکلات بزرگی روبرو شده است. اکنون به نمایش گذاشتن حمایت معنوی آشکار از جنبش اعتراضی در ایران از طریق اجرای «طرح سبز» برای دولت آمریکا فرصت مناسبی است تا نقش فعال خود را در عرصه مسائل مهم بین المللی نشان دهد.