به نوشته هفتهنامه «تايم»، پس از جنايت های نروژ در روز جمعه گذشته، ۲۲ ژوئيه، بيش از ۱۵۰۰ صفحه نوشته «آندرس برينگ بريويک»، عامل اين جنايتها، بر روی اینترنت یافت شد، نوشتههايی که بهترين نامی که میتوان بر آنها گذاشت «مانيفست جنون» است.
قاتل ۳۲ ساله که موهای طلايی، چشمانی سبز و قدی ۱۸۳ سانتیمتری دارد نمونه تمامعيار يک مرد اروپای شمالی یا «نورديک» به حساب میآيد. او در طول ۹ سال گذشته با وسواس تمام به طرحريزی برنامهای پرداخت تا از طريق آن به حذف افرادی بپردازد که با او متفاوت بودند.
نوشتههای آشفته او که عنوان پرطمطراق «۲۰۸۳: سال اعلام استقلال اروپا» را يدک میکشند بريويک را ميهنپرستی راستگرا معرفی میکنند. کسی که نفرتش از مسلمانان، مارکسيستها و طرفداران تکثر فرهنگی او را به سوی اعمال اخیر سوق داده است. باورهای او يادآور سياستهای نئونازیهاست، چيزی که رگههای آن امروز نيز، درآميخته با شرنگ قرن بيست و يکم، در سرتاسر اروپا کماکان به چشم میخورد.
نوشتههای آشفته او که عنوان پرطمطراق «۲۰۸۳: سال اعلام استقلال اروپا» را يدک میکشند بريويک را ميهنپرستی راستگرا معرفی میکنند. کسی که نفرتش از مسلمانان، مارکسيستها و طرفداران تکثر فرهنگی او را به سوی اعمال اخیر سوق داده است. باورهای او يادآور سياستهای نئونازیهاست، چيزی که رگههای آن امروز نيز، درآميخته با شرنگ قرن بيست و يکم، در سرتاسر اروپا کماکان به چشم میخورد.
«تايم» در ادامه بررسی نوشتههای «آندرس برينگ بريويک» مینويسد: در بخشی از اين مانيفست، بريويک به معرفی خود میپردازد. او با طرح پرسشهايی ستايشآميز، با آرامشی عذابآور، در مقام پاسخگويی برمیآيد. نفس انتشار پرسش و پاسخ يک فرد با خود غريب به نظر میرسد، اما وقتی تبهکاريهای او را در کنار اين نوشتهها قرار دهيم متوجه خواهيم شد که نوشتههای اين جانی در هماهنگی کامل با اعمال خوفناک او در مراحل بعدی بوده است.
آن چه در پی میآيد ترجمهای است از خلاصه ۱۵۰۰ صفحه نوشتههای عامل جنايتهای نروژ که در روزنامه نروژی «برگنس تيدنده» به چاپ رسيده است:
آن چه در پی میآيد ترجمهای است از خلاصه ۱۵۰۰ صفحه نوشتههای عامل جنايتهای نروژ که در روزنامه نروژی «برگنس تيدنده» به چاپ رسيده است:
چه چيز باعث آغاز کار تو شد؟ به طور خاص به چه چيزی میتوانی به عنوان انگيزه طرحريزی حملات اشاره کنی؟
برای من، شخصاً، دخالت دولتمان در حمله به صربستان چندين سال پيش بود. [بمبارانهای ناتو در سال ۱۹۹۹] آن اتفاق و شيوهای که آمريکا و رژيمهای اروپای غربی برادران صرب ما را بمباران کردند، به هيچ وجه برايم قابل پذيرش نبود.
موارد ديگری هم بود که عزم مرا قویتر کرد. از آن جمله، برخورد بزدلانه دولتم در مواجهه با غائله کاريکاتورهای محمد و تصميم آنها در اهدای جايزه صلح نوبل به يک تروريست اسلامی [ياسر عرفات] بود. دهها مسئله ديگر نيز بوده است. دولت من و رسانههای ما سالها پيش، پس از قضيه سلمان رشدی، در مقابل اسلام تسليم شدند. از آن زمان هم اين مسئله مثل گلوله برف ابعاد بزرگتری يافته است. هزاران هزار مسلمان نيز هر ساله از طريق پناهندگی، راههای حقوقی يا روابط خويشاوندی به نروژ سرازير میشوند.
موارد ديگری هم بود که عزم مرا قویتر کرد. از آن جمله، برخورد بزدلانه دولتم در مواجهه با غائله کاريکاتورهای محمد و تصميم آنها در اهدای جايزه صلح نوبل به يک تروريست اسلامی [ياسر عرفات] بود. دهها مسئله ديگر نيز بوده است. دولت من و رسانههای ما سالها پيش، پس از قضيه سلمان رشدی، در مقابل اسلام تسليم شدند. از آن زمان هم اين مسئله مثل گلوله برف ابعاد بزرگتری يافته است. هزاران هزار مسلمان نيز هر ساله از طريق پناهندگی، راههای حقوقی يا روابط خويشاوندی به نروژ سرازير میشوند.
چه پيامی برای برادرها و خواهرهای اروپايیات داری؟
بدانيد که شما در اين نبرد تنها نيستيد. ما دهها ميليون همقطار اروپايی و دهها هزار برادر و خواهر داريم که حاضرند به طور کامل از ما پشتيبانی کنند و آمادهاند که در کنار ما بجنگند. اميدوارم که بتوانم به بقيه کمک کنم و باعث الهام گرفتن ديگران شوم. از برادران و خواهرانم میخواهم که شبکههای خود را بر روی فيسبوک ايجاد کنند و با پيروی از رهنمودهای کتاب حاضر پيروز خواهيد شد!
يک شخصيت در قيد حيات را نام ببر که مايلی او را از نزديک ملاقات کنی.
پاپ يا ولاديمير پوتين. پوتين به نظر رهبری عادل، مصمم و شايسته احترام است. البته من در حال حاضر مطمئن نيستم که او بتواند بهترين دوست ما يا بدترين دشمنمان باشد. تحليل شخصيتی او بسيار دشوار است. اما اطمينان دارم که دوست ندارم در زمره دشمنان او قرار گيرم. مشخص است که او اين [حملات] را محکوم خواهد کرد. البته اين هم قابل درک است.
اگر قرار باشد که برای ايدئولوژی و جنبشی که آن را نمايندگی میکنی نامی برگزينی، آن نام چه خواهد بود؟
محافظهکاری فرهنگی، يا يک گرايش ملیگرايانه/محافظهکارانه که تحت عنوان «مکتب وين» شناخته میشود. درباره حرکت سياسی هم، من ترجيح میدهم آن را به عنوان يک جنبش مقاومت ملی، جنبش حقوق بومی يا حتی يک جنبش انقلابی دست راستی توصيف کنم.
آيا خوشبين هستی؟
خيلی خوشبين هستم. مارکسيسم فرهنگی/تکثرگرايی فرهنگی، به ويژه در التقاط با اسلام، به نابودی خود خواهد انجاميد. دليل اين ادعا هم اين حقيقت است که اتحاد مارکسيستهای فرهنگی با اسلامگراها چندی نخواهد پاييد. وقتی فرصتها فراهم شود، ما بايد آماده ابتکار عمل باشيم و کنترل سياسی و نظامی تمامی منابع را در دست گيريم. هنگامی که زمان مناسب فرا رسد، نبايد درنگ کنيم. ما بايد هر آن چه در توان داريم برای دستيابی دوباره به آزادی خود و اطرافيانمان انجام دهيم. مدت مديدی است که خودم را از لحاظ ذهنی آماده کردهام، و آمادهام که جانم را به نفع برادران و خواهران اروپايیام فدا نمايم.
گفتی که تبار خالصی داری؟
من خيلی به اجداد وايکينگ خودم افتخار میکنم. پسوند نام خانوادگی من، بريويک [Breivik]، اسم جايی است در شمال نروژ، که تاريخ آن به دوران پيش از وايکينگها برمیگردد. برينگ [Behring]، نام خانوادگی ام، يک نام ژرمنی پيش از مسيحيت است که برگرفته از واژه ژرمنی (Behr) است به معنای خرس است. (يا کسانی که تحت حمايت خرس هستند.)
چه چيز به تو انگيزه میدهد؟ چطور توانستی بيش از هشت سال بر روی هدفت متمرکز بمانی؟ آيا کينه و نفرت از به اصطلاح «مارکسيستهای فرهنگی/روشنفکران تکثرگرای فرهنگی» يا شايد اسلام در اين زمينه نقش داشته است؟
نه، به هيچ وجه. اگر آنها [مارکسيستهای فرهنگی]، بر خلاف تمامی گمانهها، تکثرگرايی فرهنگی را به کنار نهادند، اگر جلو مهاجرت مسلمانان را گرفتند و اخراج مسلمانان را آغاز کردند، من از جنايتهای سابق آنها خواهم گذشت. اما اگر تا سال ۲۰۲۰ تسليم نشوند، ديگر نقطه بازگشتی وجود نخواهد داشت. ما درنهايت تک تک آنها را از صفحه روزگار محو خواهيم کرد. من ابدا َاز مسلمانان تنفر ندارم. اذعان هم میکنم که در اروپا افراد مسلمان شاخصی وجود دارند. در واقع، من در طول ساليان دوستان مسلمان زيادی داشتهام، برخی از آنها برای من شايسته احترام هستند.
با اين حال، اين مسئله بدان معنا نيست که من حضور اسلام را در اروپا بپذيرم. افراد مسلمانی که تا سال ۲۰۲۰ نتوانند خود را صددرصد با جامعه وفق دهند به محض اين که ما قدرت را در دست بگيريم اخراج خواهند شد. اگرچه من اعتراف میکنم که از وضعيت پيش آمده ناراضی هستم. من برای عشقم به اروپا، فرهنگ اروپا و اروپاييان به پا خاستهام. اين امر هم به معنای اين نيست که من مخالف گوناگونی [بين انسانها] هستم. اما طرفدار تنوع و گوناگونی بودن نبايد به اين معنا تعبير شود که به نسل کشی فرهنگ و مردم خودت کمر ببندی.
با اين حال، اين مسئله بدان معنا نيست که من حضور اسلام را در اروپا بپذيرم. افراد مسلمانی که تا سال ۲۰۲۰ نتوانند خود را صددرصد با جامعه وفق دهند به محض اين که ما قدرت را در دست بگيريم اخراج خواهند شد. اگرچه من اعتراف میکنم که از وضعيت پيش آمده ناراضی هستم. من برای عشقم به اروپا، فرهنگ اروپا و اروپاييان به پا خاستهام. اين امر هم به معنای اين نيست که من مخالف گوناگونی [بين انسانها] هستم. اما طرفدار تنوع و گوناگونی بودن نبايد به اين معنا تعبير شود که به نسل کشی فرهنگ و مردم خودت کمر ببندی.
امروز ديگر امکان رقابت با رژيمهايی که در اروپا ميليونها رأیدهنده «وارد» میکنند وجود ندارد. چهل سال گفتوگو با مارکسيستهای فرهنگی/ تکثرگراهای فرهنگی منجر به فاجعه شده است. ما اروپايیها فقط ۵۰ تا ۷۰ سال فرصت داريم که [در خانه خود] به اقليت تبديل نشويم. برای همين هم من تصميم گرفتم که راههای جايگزين مخالفت را در پيش گيرم. بزرگترين مشکل من اين بود که هيچ گزينهای نداشتم؛ هيچ جنبش مسلح محافظهکار فرهنگی، يا مسيحی ضد جهادی وجود نداشت.