ناو های آمریکایی در خلیج فارس؛ قدرت نمایی یا استیصال؟

همراه با نه ناو آمریکایی، یکصد و چهل هواپیمای جنگنده نیز به خلیج فارس رفته اند.

روز چهارشنبه بيست و سوم آوريل ، ارتش آمريکا تعداد نه کشتی جنگی ديگر به آب های خليج فارس اعزام کرد که به گفته مقامات آمريکايی ظرف چند هفته آينده در منطقه، دست به يک مانور نظامی گسترده بزنند.


ظاهرا مقامات ايران درباره قصد آمريکا برای اعزام کشتی های مذکور به خليج فارس اطلاعی نداشته اند.


آدميرال کوين کوئين ، فرمانده ناوگان دريائی جديد آمريکا در خليج فارس می گويد هدف استقرار کشتی های جنگی ايلات متحده در منطقه که حامل يکصد و جهل فروند جنگنده نيروی هوائی هستند، برگزاری مانوری است که قرار است ظرف چند هفته آينده در منطقه انجام شود.


ايالت متحده بارها گفته است که قصد حمله نظامی به ايران را ندارد اما پرفسور گرت استنسفيلد از مرکز پژوهشی چتهام در لندن در پاسخ به اين سئوال که آيا حضور ناوگان جديد آمريکا در خليج فارس تهديدی برای ايران به شمار می رود يا نه به راديو فردا می گويد: «بله ، فکر می کنم اين به روشنی تهديدی است از طرف دستگاه رهبری آمريکا عليه ايران. اين اقدام همچنين نشان دهنده استيصال واشنگتن در قبال جمهوری اسلامی هم هست. مقامات واشنگتن به اين نتيجه رسيده اند که گزينه ديپلماتيک چندانی در مورد ايران و برنامه هسته ای آن ندارند و اکنون جريانات به مرحله ای رسيده که آمريکا به گونه ای فزاينده بازوی نظامی خود را به کار می گيرد تا شايد ايران از مو ضع خود پائين بيايد.»



«اين اقدام همچنين نشان دهنده استيصال واشنگتن در قبال جمهوری اسلامی هم هست. مقامات واشنگتن به اين نتيجه رسيده اند که گزينه ديپلماتيک چندانی در مورد ايران و برنامه هسته ای آن ندارند.»
پرفسور گرت استنسفيلد

اما دکتر ديويد هارتل يکی از تحليل گران نشريه جين به راديو فردا می گويد علت حضور پر شتاب ناوگان جديد آمريکا در خايج فارس به زمان تحويل گزارش آژانس بين المللی محدود می شود.


«زمان ورود کشتی های جنگی آمريکا به خليج فارس مهم است. کشتی در روزی وارد شدند که رييس آژانس بين المللی انرژی اتمی گزارش خود را در مورد آخرين اقدامات ايران در ارتباط با برنامه های اتميش تسليم سازمان ملل کرد. روشن است که آمريکا می خواسته مطمئن شود که گزارش آقای البرادعی را از موضع قدرت می شنود.»


اما با توجه به سابقه سياست های ايران در قبال برنامه های غنی سازيش و اينکه دستگاه رهبری ايران از آن وجهه افتخار ملی ساخته ، آيا ممکن است در اين شرايط بالقوه تهديد آميزايران از موضعش عقب بنشيند ؟


پرفسور استنسفيلد در پاسخ به اين سوال می گويد: «نه ، فکر نمی کنم . فکر می کنم ايران چه در مورد برنامه های هسته ايش و چه در ارتباط با آمريکا در موقعيتی محکم قرار دارد. ايران می داند که آمريکا قادر به دست زدن به يک حمله زمينی عليه اين کشور نيست و حتی حملات هوائی هم قادر به از ميان بردن کامل برنامه های هسته ای ايران يا لطمه زدن به حکومت جمهوری اسلامی تا حد سرنگونی نيست. از آن گذشته ، ايران انواع گزينه های تلافی جويانه را در عراق در دست دارد. بنا براين فکر می کنم ايران هرگونه تهديد را به دقت مطالعه و دنبال خواهد کرد اما در استراتژی خود تغييری نخواهد داد.»


اما در اين ميان واقعه سياسی مهم ديگری هم در انتظار ايران و آمريکا است و آن نخستين گفت و گوهای مستقيم ميان ايران و آمريکا بر سر عراق است.


و با توجه به اين که چند روزی بيشتر به اين گفت و گو ها باقی نمانده، استقرار کشتی های جنگی آمريکا در خليج فارس چه پيامدی بر نتيجه مذاکرات خواهد داشت.



«کشتی در روزی وارد شدند که رييس آژانس بين المللی انرژی اتمی گزارش خود را در مورد آخرين اقدامات ايران در ارتباط با برنامه های اتميش تسليم سازمان ملل کرد. روشن است که آمريکا می خواسته مطمئن شود که گزارش آقای البرادعی را از موضع قدرت می شنود.»
دکتر ديويد هارتل

پرفسور استنسفيلد در اين باره معتقد است: «دولت ايران نشان داده که تحت تاثير تهديد قرار نمی گيرد. در واقع اگر مقامات ايران حس کنند که مورد تهديد واقع شده اند مطمئن خواهند شد که سياستهايشان موثر واقع شده بدين معنی که آمريکا وحشت کرده و احساس می کند بايد برای مقابله دست به چنين اقداماتی بزند. فکر می کنم ايران می داند که در مورد عراق در موقعيتی بسيار خاص قرار دارد و نفوذش در عراق گسترده است.»


در اين ميان موقعيت کشور های عرب خليج فارس هم جای تامل دارد. کارشناسان می گويند ممالک حوزه خليج فارس، در اين شرايط از يکسو می خواهند روابط به گفته آنها «بسيار حساس» خود را با ايران حفط کنند و از سوی ديگر با نگرانی ای که از طرف ايران حس می کنند، به حمايت و حضور آمريکا در منطقه نيازمندند.


پروفسور استنسفيلد می گويد: «آنها به ايران به ديده يک مشگل می نکرند. مشگلی که سالها است با آن دست به گريبانند و خواهند بود. اما می توانند با آن روابط ديپلماتيک و بازرگانی بر قرار کنند. ولی اگر اوضاع تا حد نظامی دچار تشتج شود ف اين موجب نگرانی کشور هاس حزه خليج فارش خواهد شد.»


ديويد هارتل نيز معتقد است که حضور نظامی آمريکا در خليج فارس هرچند برای کشور های عرب منطقه دلگرمی است اما نتيجه ای نخواهد داشت.


«بستگی به آن دارد که کشتی های جنگی آمريکا تا چه زمان در منطقه بمانند. اگر آمريکا برای مدت کوتاهی قدرت نمائی کند ، کشور های حوزه خليج فارش آن را تحمل خواهند کرد. در مجموع کشورهای عضو شورای همکاری های خليج فارس بر اين قائلند که برنامه های اتمی ايران برای آنها خطری بزرگ است ولی حضور آمريکا در منطقه تضمينی برای توقف اين برنامه ها نيست و تنها استراتژی کمک به فعاليت های ديپلماتيک است.»