لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ تهران ۱۹:۲۱

فرجام حذف موسیقی پاپ از بخش رقابتی جشنواره فجر در گفت‌وگو با ترنگ عابدیان


محسن نامجو، سارا نائینی، تورج اصلانی و ترنگ عابدیان در پشت صحنه فیلم "نه یک توهم"
محسن نامجو، سارا نائینی، تورج اصلانی و ترنگ عابدیان در پشت صحنه فیلم "نه یک توهم"
با نزدیک شدن به بیست و ششمین دوره جشنواره سالانه بین‌المللی موسیقی فجر در اسفندماه و حذف موسیقی پاپ از بخش رقابتی جشنواره امسال، بررسی سیر تحول موسیقی را در سال‌های پس از انقلاب که هفته گذشته آغاز کردیم این هفته پی می‌گیریم.

این بار با بررسی گونه‌ای از موسیقی که خارج از دایره جریان‌های رایج موسیقی سنتی، محلی، کلاسیک غربی و حتی برخی از گونه‌های موسیقی پاپ است و معمولاً مجوز انتشار نمی‌گیرد و از همین رو در ایران آن را از جمله موسیقی زیرزمینی نامیده‌اند.

ترنگ عابدیان، کارگردان که در اولین فیلم مستند بلندش به نام «نه یک توهم» هشت سال برای شناخت این موسیقی در ایران کار کرده میهمان پیک فرهنگ این هفته است از سانفرانسیسکو.



  • خانم ترنگ عابدیان، با توجه به اینکه سیاستگذاران فرهنگی جمهوری اسلامی ایران میان پاپ و راک و سافت راک و هارد راک و رپ و موسیقی تلفیقی آن چنان تمیز نمی‌دهند و در رگه‌های متفاوت تعریفش نمی‌کنند، اینکه موسیقی پاپ از بخش رقابتی بیست و ششمین جشنواره بین المللی موسیقی فجر حذف شده اما در بخش‌های جانبی‌اش هست، آیا برای دست اندرکاران این نوع موسیقی‌های متفاوت اهمیتی دارد یا نه؟

ترنگ عابدیان، فیلم‌ساز ایرانی
به عنوان یک نظاره گر که مشاهده می‌کنم، فکر نمی‌کنم اهمیت آنچنانی داشته باشد. حتی نوع موسیقی پاپ هم که حتی به نظر می‌آید در این جشنواره‌های این چنینی ارائه می‌شود، موسیقی نیست که اکثر جوانهای ایران از لحاظ پاپ بخواهند آن را ارائه دهند. بنابراین من فکر نمی‌کنم که اصلاً وجود یا وجود نداشتنش تاثیر خاصی داشه باشد.

اصلاً کل جشنواره فجر قسمت موسیقی‌اش متاسفانه آن قدر غنی نیست و باعث تاسف است. هرچند می‌شود گفت می‌تواند کار را به معنایی سخت‌تر کند برای کسانی که موسیقی متفاوت انجام می‌دهند. یعنی وقتی موسیقی پاپ رایج قابل قبولی که در جامعه هست از قسمت مسابقه حذف می‌شود، مسلم است که موسیقی‌های متفاوت بازهم بیشتر از قبل به کنار رانده می‌شوند و کار را سخت‌تر می‌کند.

  • با آشنایی که در روند ساخت فیلم با موسیقی که زیرزمینی نام گذاشته شده پیدا کردید، این سابقه موسیقی در ایران به کی بر می‌گردد؟

سابقه این نوع موسیقی که من به آن می‌گویم متفاوت، متفاوت از آنچه که به ما در ایران در این سال‌ها گفته شده که یک نوع موسیقی باب هست و این نوع که تولید می‌شد نوع متفاوتی است بر می‌گردد به حدود اوایل سال‌های ۱۳۷۰.

زمانی که گروه‌های مختلف داشتند قطعات موسیقی‌های غربی را به صورت کاور اجرا می‌کردند، مثلاً آقای آرش می‌تویی. جزو اولین‌هایی که روی صحنه رفتند می‌شود اشاره کرد به آقای کاوه یغمایی که به هفده هجده سال پیش بر می‌گردد این سابقه.



  • از جوابی که دادید به نظر می‌آید که فکر می‌کنید اسم موسیقی زیرزمینی که معنای مختلفی هم در کشورهای مختلف دارد، نمی‌تواند اسم بامسمایی باشد برای این همه موسیقی‌های متفاوت؟

خب. حقیقتش موسیقی زیرزمینی در هرجای دنیا خارج از ایران از سالهای ۱۹۶۰ با موسیقی سایکودلیک یا پانک راک و گرانچ و این‌ها شروع شد و ادامه پیدا کرد به سالهای ۲۰۰۰ که هیپ هاپ شد. و انواع موسیقی‌های مختلفی را در بر می‌گیرد در خارج از ایران و در ایران هم همینطور.

ولی یک ارزش مشترک دارند که به آن‌ها موسیقی زیرزمینی گفته می‌شود و آن اینست که دارای یک صمیمیت خاصی هستند و خیلی تاکید می‌کنند روی آزادی بیان، خلاقیت هنری و می‌خواهند از آن سیستم رایج و بازار موسیقی روز دور باشند و جزو آن جریان رایج نباشند. با اشعارشان و نوع موسیقیشان بر ضد آن نهاد سرمایه داری در غرب کار می‌کردند.

ولی این جریان در ایران متفاوت است به خاطر اینکه محدودیت‌ها متفاوت بوده. در غرب گروه‌های مختلفی که زیرزمینی کار می‌کردند، خیلی انتقادی بودند. ولی در ایران که این ماجرا هفده هجده سال پیش شروع شد، صحبت انتقاد نبود و فقط یک نوع موسیقی بود که جوان‌ها دوست داشتند پرجنب و جوش‌تر باشد.

اشعارش لزوماً انتقادی نبود. یعنی آن اوایل می‌شد شعرهای محلی باشد و یا گروهی به نام اوهام شروع کرد به کار یا مثلاً اشعار حافظ و بنابراین در ایران خیلی با مسما نیست عنوان زیرزمینی. چون برداشت می‌شود به اینکه موسیقی‌هایی که مجوز نمی‌دهند. ولی خیلی از کسانی که موسیقی کار می‌کنند، دلشان می‌خواهد که مجوز داشته باشند و دلشان می‌خواهد شاید در جریان موسیقی روز هم قرار گیرند تا حدودی و مخاطب زیاد داشته باشند. هویت موسیقایی خودشان را پیدا کنند.

لزوماً این طور نیست که بخواهد حتماً مخاطب خاص داشته باشد یا حتماً به طور مخفی و حاشیه‌ای باقی بماند. و از طریق اینترنت وقتی این طور رابطه به مستقیم برقرار می‌شود بین موزیسین و مخاطبان، بنابراین اینگزیرزمینی نیست روی زمینی است. در فیلم نه یک توهم هم من موقعی که شروع کردم، اشاره به این داشتم که موسیقی‌های زیرزمینی دارد می‌آید روی زمین.

بعد از اینکه آن گروه‌های مختلف دسترسی پیدا کردند حالا چه بعد از سایت تهران اونیو و بعد از طریق یوتیوب، به طور مستقیم نتوانستند مخاطبان این نوع موسیقی را بشنوند، در چند سال دوران آقای خاتمی اتفاق می‌افتاد، زیرزمینی بودن باعث شد که مد شود این قضیه و عده‌ای هم که از ته دلشان بر نمی‌آید و آنقدر هم صمیمی نیست، بخواهند موسیقی‌هایی تولید کنند و ارائه دهند و صرفاً به خاطر اینکه بگویند ما مجوز نمی‌توانیم بگیریم و ما زیر زمینی هستیم.

بنابراین تریبون و مخاطب پیدا کنند و یک مقداری شهیدنمایی کنند در این بازار آشفته موسیقی ایران. مسئله زیرزمینی به نظر من الان که دیگر با مسمی نیست و باید یک جور دیگر به این موضوع رفرانس داد.

اجراهای مختلف از برخی خوانندگان و گروه‌های موسیقی آلترناتیو ایرانی:
از بالا و چپ: سارا نائینی، گروه سرخس، محسن نامجو، گروه ۱۲۷، گروه کیوسک و کاوه یغمایی


  • اشکال تا چه حد خود موسیقی است که گفته می‌شود بعضی‌های آن با هنجارهای جامعه ایران سازگار نیست و تا چه حد در زبان و شعر این نوع موسیقی است؟

تا جایی که من مشاهده کرده‌ام و در طول این سال‌ها دیده‌ام، خیلی وابسته به کلام و اشعاری است که استفاده می‌شود. حتی داریم مثلاً گروه پیکولو که می‌خواستند قطعه‌ای از حافظ را مجوز بگیرند، اتفاقاً آن قطعه نتوانست مجوز بگیرد. با اینکه شعر حافظ بود.

آن بر می‌گشت به لحن. لحن یا برداشتی که در آن قطعه موسیقی ارائه می‌شد، مورد قبول کسانی که باید تایید می‌کردند نبود. یا مثلاً گروه اوهام. گروه اوهام اشعار کلاسیک داشتند و اینجا به خاطر موسیقیشان و لحن و خواندن اشعار بود که مشکل ساز شد.

به خاطر اینکه اشعار کلاسیک حالت مقدس دارد در فرهنگ ایرانی و احساس می‌شد توهین آمیز است. ولی هم لحن مسئله است و هم وقتی وارد شعر می‌شویم، شعرهایی که کم کم در طول این سال‌ها نوشته شد توسط کسانی که موسیقی کار می‌کنند، شروع کردند اشعار خودشان را هم بنویسند. خوب این اشعار با توجه به زندگی که در آن جامعه افراد می‌کنند و از موقعیت‌های شخصی عاطفی زندگیشان، یا اجتماعی‌شان تند‌تر شد و هرچه زمان رفت جلو‌تر و این محدودیت‌ها هم ادامه پیدا کرد، از کلمات صریح‌تر و خشن‌تر استفاده کردند که این‌ها اصلاً باب نیست.

یعنی ما در محاوره روزمره فارسیمان سعی می‌کنیم خیلی مودب و در چارچوبی صحبت کنیم. بنابراین در شعر و موسیقی این مسئله ساز شد. یعنی همه این‌ها همراه است. ولی کلام وقتی اشعار انتقادی می‌شوند، خب مسئله ساز‌تر هستند در این مورد به خصوص برای گرفتن مجوزهای رسمی در ایران.

  • با آشنایی که با دست اندرکاران این نوع موسیقی پیدا کردید، تا چه حد مصمم هستند به این صورت ادامه دهند به رغم موانع و تا چه حد خودشان را مجبور می‌بینند که برای نوآوری بیشتر به خارج بیایند یا مثلاً برعکس به بازار و مد بپیوندند؟

کسانی که موسیقی جدی‌تر کار می‌کنند، تعدادشان همچنان به نظرم می‌آید که دراقلیت است و کسانی که همچنان بر اساس مد و ارزشهایی که باب شده در جامعه ایرانی کار می‌کنند، تعدادشان بیشتر شده. ربطی هم به موسیقی ندارد.

ولی در موسیقی در چند سال گذشته خیلی‌ها به خارج مهاجرت کردند و سعی کردند در اینجا راهی پیدا کنند. که من اسم می‌برم. مثلاً از کسری سبکتکین تا پیمان سلیمی و پویا محمودی کسانی هستند که نوازنده‌های خوبی هستند. ولی هر کدام در گوشه‌ای از دنیا هستند و با کسان دیگر با موزیسین‌های غربی کار می‌کنند.

کسانی هم هستند در ایران که سعی می‌کنند ولی وقتی حمایتی نمی‌شود و اتفاقات عجیب غریب در موسیقی می‌افتد خیلی کار سخت می‌شود و تعداد کارهای خوب و آن‌ها که از دل بربیاید و بتواند اجرا شود و به صحنه بیاید، خیلی کم است با توجه به مشکلاتی که در خارج کشور هم هست.

بنابراین چه در خارج و چه در داخل کسانی که موسیقی برایشان راهی است برای اینکه بتوانند خودشان را مطرح کنند و حرف آنچنانی ندارند و ارزش آنچنانی هم ندارد موسیقیشان خیلی بیشتر است. خیلی‌ها هم هستند که سعی می‌کنند از این طریق بیایند بیرون ولی بسیار مشکل است خارج از کشور هم با این پراکندگی و زبان فارسی و مسائلی که ما با فرهنگ خودمان داریم.

  • در این مسیری که طی کردید برای ساختن این فیلم، متوجه کدامیک از موسیقی‌ها شدید؟ کدام یکیشان به عنوان نمونه خوب می‌توانند مطرح شوند؟

از اول که اشاره کردم از آرش میتویی و کاوه یغمایی که از اولین کسانی هستند که این نوع موسیقی را از هفده هجده سال پیش کار می‌کردند، می‌شود به گروهی مثل پژواک اشاره کرد، به گروه اوهام که با اشعار حافظ کار می‌کرد.

مثلاً گروه ۱۲۷ هست. گروه کیوسک هست البته از ۲۰۰۳ شروع به کار کردند. گروه ماد هست عبدی مهربانفر که الان دارد کار می‌کند و کار‌هایش قابل شنیدن است. محسن نامجو با ماد آن اوایل کار می‌کرد.

مثلاً پویا محمودی سرپرست گروه باراد که آلبومی دارد به نام مهر که مجوز نگرفت و بسیار هم نوازنده درجه یکی است و کارهای بسیار جالبی ارائه داده و این‌ها را ما متاسفانه در رسانه‌های نمی‌شنویم.

اسم خیلی زیاد است و من الان نمی‌توانم دانه دانه بگویم. مثلاً یکی از کسانی که موسیقی‌اش برای من جالب بود و هاردراک کار می‌کند، نیما ایوبی هست که هیچوقت شانس دادن یک کنسرت یا مجوز برای آلبومش را نگرفت و اشعار نیمایوشیج و مولانا را استفاده کرده.

خود گروه پیکولو هست که من در فیلم دنبال کردم به دلیل اینکه سارا نائینی و همخوانهای زن در این گروه کار می‌کردند و جزو معدود و شاید تنها گروهی باشد که از خواننده زن و صدای زن استفاده می‌کرده.

گروه سرخس هست که من خودم شخصاً خیلی علاقه دارم به یکی دو تا از قطعاتشان. محسن نامجو قطعات متفاوتی دارد که بعضی از قطعاتش بسیار از لحاظ موسیقی و نه تنها کلام با ارزش است، ارائه نمی‌شود به آن طرزی که آدم انتظار دارد در جامعه موسیقی به آن توجه شود.

اسم‌هایی که بردم البته فقط تعدادی هستند و می‌شود خیلی بیشتر تحقیق کرد و کسان زیادی هستند که کار می‌کنند و موسیقی‌های جالب و متنوعی از آن‌ها شنیده می‌شود. بیشتر صدای ایران و صدای آدم‌های واقعی که از ته دلشان موسیقی واقعاً می‌خواهند کار کنند را می‌شود این طور شنید.
XS
SM
MD
LG