لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳ تهران ۰۵:۳۲

ممنوعیت تدریس معلمان مرد؛ «تبعیض آموزشی» برای دختران


۱۳آبان هفته گذشته، روز دانش‌آموز، محملی بود برای مطرح کردن مسائل و مشکلات دانش‌آموزان دختر و پسر. مشاور امور زنان و خانواده وزارت آموزش‌و‌پرورش نسبت به اِعمال محدودیت برای حضور معلمان مرد در حوزه المپیاد و تدریس دروس مربوطه در مدارس دخترانه انتقاد کرد.

فرحناز مینایی‌پور با تأکید بر این که سال گذشته حضور معلمان مرد به طور صددرصدی در مدارس دخترانه ممنوع شده، گفته است که بازرسان وزارتخانه تأکید زیادی بر کنترل این موضوع داشته‌اند. این نکته‌ای است که وزیر آموزش و پرورش سال گذشته نیز هنگام اعلام ممنوعیت تدریس معلمان مرد در مدارس دخترانه بر آن تاکید کرده بود:

«[تدریس معلمان مرد در] مدارس دخترانه کاملاً ممنوع و تخلف است... وقتی عرض می‌کنم تخلف است یعنی هر تخلفی یک ما‌به‌ازایی دارد. وقتی کسی تخلفی را مرتکب می‌شود باید بداند ما‌به‌ازای این تخلف مجازاتی است که در حقیقت باید متحمل شود.»

ممنوعیت تدریس معلمان مرد؛ تبعیض آموزشی برای دختران
please wait

No media source currently available

0:00 0:10:12 0:00
لینک مستقیم

اما حالا، یک سال پس از اجرایی شدن این قانون، فرحناز مینایی پور می‌گوید این شرایط دو ویژگی مثبت و منفی به همراه دارد: «نخست این که این فرصت برای معلمان زن بازتر می‌شود که این قضیه نمود مثبت دارد. اما از سوی دیگر، حتی اگر معلمان زن بتوانند به نحو احسن تدریس کنند، در برخی دختران دانش‌آموز احساس تبعیض به وجود می‌آید، چرا که با این ممنوعیت، یعنی ممنوعیت تدریس معلمان مرد در مدارس دخترانه، آن‌ها احساس می‌کنند فرصت‌های بسیار بیشتر برای پسران وجود دارد و در عین حال این دختران همواره نیز نگران این موضوع هستند.»

به نوشته خبرآنلاین، خانم مینایی‌پوراز معصومه ابتکار، معاون امور زنان و خانواده حسن روحانی خواسته است تا این موضوع در جلسه هیات دولت و با وزیر آموزش و پرورش مطرح شود تا به گفته او حداقل فتیله بازرسی را پایین بکشند و تصمیم گیری در مورد این موضوع را به عهده روسای مناطق بگذارند. سعید پیوندی، جامعه شناس آموزشی ساکن پاریس در مورد محدودیت حضور مردان برای آموزش دختران در جمهوری اسلامی می‌گوید:

«من فکر می‌کنم از همان فردای استقرار جمهوری اسلامی، بحث مربوط به تفکیک جنسیتی مدارس (معلم‌ها و دانش‌آموزان) مطرح شده بود و به اَشکال مختلف در این چهل سال بازتولید و تکرار شده. زمانی این مسئله به صورت حاد به خصوص برای مدارس روستایی کم جمعیت مطرح بود که وجود دو مدرسه [جداگانه] دخترانه و پسرانه و وجود معلم مرد و زن ممکن نبود. همین بحث در آن زمان در مورد شهرهای بزرگ، در بعضی رشته‌ها که معلمان زن کمتری داشتند مطرح نبود.
ولی اگر به مجموع این دوره برگردیم، می‌بینیم که اساساً نگاه به تفکیک ‌‌سازی جنسیتی (که معلم زن به سراغ دانش‌آموز دختر برود و معلم مرد به سراغ دانش‌آموز پسر،) موضوعی است که در نظام آموزشی ایران باقی مانده است. توانایی‌ها و مهارت‌ها به یک‌ اندازه بین زنان و مردان تقسیم نشده، زمانی زن‌ها به خاطر موضوعی می‌توانند در این یا آن رشته تخصص داشته باشند و زمانی هم مردها، به خصوص در این دوران که در نظام آموزشی ایران برابری جنسیتی وجود دارد و می‌شود گفت زن‌ها هم خیلی مواقع می‌توانند کمک کنند به بهبود کیفیت آموزشی.
ولی در مورد خاصی که شما مثال می‌زنید، یکی از اَشکال این تبعیض است که به طور واقعی در جامعه آموزشی ایران وجود دارد. یعنی بودن یا نبودن معلمان زن یا مرد در جایی می‌تواند موجب محرومیت گروهی خاص از دانش‌آموزان یا گروه‌های بزرگتر شود. و این یک موضوع آموزشی و اجتماعی بسیار مهم است که تا امروز در ایران لاینحل باقی مانده.»

اما آقای پیوندی، نکته در این جاست که این دختران دانش‌آموزی که اجازه ندارند سر کلاس معلمان مرد بنشینند، یک سال بعد و با تمام شدن دوران دبیرستانشان، احتمالا وارد دانشگاه می‌شوند و آن جا با اساتید مرد مواجه و رودررو می‌شوند. همان‌طور که پسران دانشجو در دانشگاه‌ها با اساتید زن روبرو می‌شوند. چرا جمهوری اسلامی حاضر نیست آن آزادی عملی را که تا حدی در دانشگاه‌ها در نظر گرفته، کمی بازتر کند و آن آزادی عمل شامل مدارس هم بشود، طوری که کار به انتقاد مسئولان آموزش و پرورش نکشد؟

من فکر می‌کنم در حقیقت همین بحث در آموزش عالی هم در دهه شصت به طور فعال مطرح بود، بحث تفکیک ‌سازی جنسیتی در دانشگاه‌ها، به وجود آوردن دانشگاه‌های تک جنسیتی یا جدا‌‌سازی دختران و پسران در محیط‌های دانشگاهی. ولی در آن زمان، و نه در دوره‌های بعد، این بحث نتوانست در فضاهای آکادمیک و دانشگاهی و یا حتی در خود جامعه بازتابی پیدا کند تا به مسئولین اجازه دهد دست به چنین کاری بزنند.
در نتیجه آن‌ها سیاست متناقضی را [پیش گرفتند] که شما به درستی به آن اشاره کردید. چه در محیط کار، چه در محیط‌های آموزش عالی یا محیط‌های تحقیقی، در همه این موارد، زنان و مردان در کنار هم هستند و همان‌طور که همه هم شاهدند، اتفاق خاصی در جامعه نمی‌افتد. ولی این سختگیری و وسواس در قالب تفکیک در دوره دبیرستان چیزی است که جز زیان، هم برای دختران و هم برای پسران، در بر ندارد و همان‌طور که در سؤال شما به درستی مطرح شد، اگر قرار است این دانش‌آموزان یک سال بعد با معلم جنس مخالف خود در ارتباط باشند، چرا یک سال قبل قانون این حق را از آن‌ها می‌گیرد و این پرسش آموزشی و اجتماعی بسیار مهمی است که هر جوانی می‌تواند در ایران امروز یا هر خانواده‌ای با بچه‌هایی به این سن، از خود بپرسد.»

و حالا این سؤال پیش می‌آید، وقتی جوانی با احساس تبعیضی روبرو می‌شود که هیچ راه حلی برای آن ندارد، چه تاثیری بر روحیه آن جوان خواهد گذاشت؟ چه قدر این ماجرا بر مراحل بعدی زندگی آن دختر یا پسر و تصمیم‌گیری‌هایی که در آینده پیش رو دارد، تاثیر می‌گذارد؟

«در این مورد خاصی که الان موضوع بحث ماست، یعنی دانش‌آموزانی که به خصوص در المپیادها شرکت می‌کنند و دانش‌آموزان زبده ایران هستند، این احساس تبعیض می‌تواند اثری بسیار منفی در رابطه مثبتی که این‌ها می‌توانند با جامعه خود داشته باشند بگذارد و نتایج این می‌تواند هم سرخوردگی باشد، هم تصمیم به رفتن از ایران باشد، برای این که همان‌طور که می‌دانید بین دانش‌آموزان و دانشجویان نخبه ایران این گرایش به مهاجرت بسیار شدید است.
یا آن اَشکال مختلف بدبینی‌ها، سرخوردگی‌ها و خشم‌هایی که در جامعه ما بین جوان‌ها وجود دارد. این تنها تبعیضی نیست که جوان‌ها به خصوص دخترها با آن زندگی می‌کنند. اَشکال مختلف تبعیض در زندگی روزمره آن‌ها وجود دارد ولی هر کدام از این تبعیض‌ها از یک طرف می‌توانند سرنوشت یک جوان را در جهت دست یافتن به مقامات علمی ‌بالاتر، دست یافتن به مهارت‌های جدید علمی ‌آکادمیک یا آموزشی تغییر بدهند؛ از طرف دیگر، همزمان می‌تواند رابطه‌ای بین آن‌ها و جامعه ایجاد کند که آن دلبستگی را که جوانان همه دنیا به جامعه شان دارند، تضعیف کند، همان موضوعی که امروز در بسیاری تحقیقات میدانی در ایران مورد بحث است، یعنی میل به رفتن از ایران، میل به نبودن در ایران.
و این رابطه ضعیفی که بین جوان‌ها و جامعه شان وجود دارد، دست کم یکی از دلایلش می‌تواند همین زندگی کردن [و تجربه] حس‌های مختلف تبعیض در دوره‌های مختلف زندگی به خصوص در دوران حساس آینده‌ساز، یعنی سال‌های دبیرستان و دانشگاه باشد.»

  • 16x9 Image

    رویا کریمی مجد

    رویا کریمی مجد روزنامه‌نگاری را در سال ۱۳۷۱ در ایران آغاز کرد و اردیبهشت ۱۳۸۷ به رادیو فردا پبوست. او تهیه‌کنندگی برنامه هفتگی صدایی دیگر را که به بررسی مسایل زنان اختصاص دارد، برعهده دارد.  در سال ۲۰۱۵ میکروفن طلایی جشنواره رادیویی نیویورک به  برنامه رادیویی «سنت تیغ» که رویا کریمی مجد آن را تهیه کرده بود تعلق یافت. 

XS
SM
MD
LG