حضور دوباره خدای عقرب با کلاه کلمنتيس

با تجديد چاپ کتاب های کلاه کلمنتيس و خدای عقرب در هفته گذشته، دو ترجمه ناياب احمد ميرعلائی در دسترس علاقه مندان قرار گرفت.


ترجمه های احمد ميرعلائی نه فقط به دليل کيفيت والای کار که علاوه بر اين، به دليل انتخاب هوشيارانه ای که پاسخ گويی به پرسش ها و نيازهای زمانه را هدف می گيرد، در ادب فارسی کم نظير است.


ميرعلائی برخی از بزرگ ترين شاعران و نويسندگان جهان از جمله خورخه لوئيس بورخس را با ترجمه ويرانه های مدور در سال ۴۹، اوکتاويو پاز را با ترجمه منظومه سنگ و آفتاب در سال ۵۲ ، ويليام گولدينگ را با ترجمه خدای عقرب در سال ۵۵، گراهام گرين را با ترجمه کنسول افتخاری در سال ۵۶ و ميلان کوندرا و نايپول را با ترجمه کلاه کلمنتيس و هند، تمدن مجروح در سال ۶۲ به فارسی زبانان معرفی کرد.


کلاه کلمنتيس که منتقدان از آن، چون يکی از بهترين آثار کوندرا و تمثيل گويای يادگاری سمجع از حقيقتی انکار شده ياد می کنند، روايتی است خلاقانه از تلاش نظام های توتاليتر برای گژديسه کردن و جعل تاريخ و تسلط بر حافظه جمعی.


خدای عقرب که جايزه ادبی نوبل را برای ويليام گولدينگ به ارمغان آورد، پيدايی قدرت های ماورالطبيعی و بهره گيری قدرت های زمينی از ترس ها و خرافه های توده را در قالب داستانی رمزی و زيبا تصوير می کند.


احمد ميرعلائی در سال ۱۳۲۱ در اصفهان چشم به جهان گشود و در دهه ۴۰ به عنوان يکی از بهترين مترجمان ايران تثبيت شد.


ميرعلائی سال ها سردبيری نشريات معتبری چون آيندگان ادبی،جنگ اصفهان، کتاب امروز و فرهنگ و زندگی را بر عهده داشت، از فعالان کانون نويسندگان ايران بود و در گردآوری امضاء برای متن معروف به «ما نويسنده ايم»، که با امضای ۱۳۴ نويسنده در اعتراض به سانسور منتشر شد، نقشی کارساز داشت.


دوم آبان ۱۳۷۴ جسد ميرعلائی را که به مرگی مشکوک درگذشته بود در خيابان های اصفهان يافتند.


آشنايان با پرونده سرکوب نويسندگان ايرانی، ميرعلائی را يکی از نخستين قربانيان قتل های معروف به زنجيره ای می دانند.


تذکره الشعرای دولتشاه سمرقندی


تذکره الشعرای دولتشاه سمرقندی از آثار قرن نهم هجری، که در هفته گذشته با تصحيح و مقدمه دکتر فاطمه علاقمند منتشر شد، از نادر متون ادب کلاسيک فارسی است که علاوه بر بيوگرافی و نمونه آثار شاعران تصويرهايی زنده از زندگی اجتماعی و سياسی زمانه نيز به دست می دهد.


دولتشاه سمرقندی با نگاهی بازتر از اسلاف تذکره نويس خود، به تاثير رخ دادهای تاريخی و اجتماعی بر آثار ادبی نيز عنايت داشت و از اين منظر بر تذکره نويسان پس از خود اثر نهاد.


مصصح کتاب با مقايسه انتقادی ۱۵ نسخه قديمی متنی منقح و پاکيزه به دست داده است.


سرودهای مانی ، شعر ايرانی پيش از اسلام


از شعر ايران به دوران پيش از اسلام، جز آنچه در اوستا و به ويژه در قديمی ترين فصل آن گات ها يا گاث ها ضبط شده است، آثار چندانی در دست نيست.


در کتاب سرودهای روشنايی، که درهفته گذشته منتشر شد، مجموعه ای از شعرها و سروده های مانوی به دوران ساسانيان گردآوری، ترجمه و تفسير شده است.


سرودهای روشنايی را دکتر ابوالقاسم اسماعيل پور در دو فصل تاليف کرده است. فصل اول کتاب پژوهشی است درباره شعر ايران به دوران باستان و ميانه و فصل دوم آثاری چون مهرنامک، زبور و سرودنامه سغدی منسوب به مانی را در بر می گيرد.


ابلوموف، روايت زوال


رمان ناياب ابلوموف اثر ايوان گنجارف پس از سه دهه تجديد چاپ شد.


اصطلاح معروف ابلوموفيزم به معنای وادادگی، تنبلی و بی ارادگی فردی و اجتماعی، چون عارضه زوال لايه های در حال انقراض جامعه، از رمان معروف گنجارف به جامعه شناسی و سياست راه يافت.


رمان ابلوموف از درخشان ترين آثار ادبيات روسيه در قرن نوزدهم به شمار می رود و زندگی اشراف زاده ای به همين نام را با هنرمندی تصوير می کند.


ابلوموف را نخستين بار سروش حبيبی در دهه ۵۰ به فارسی روان ترجمه و منتشر کرد.