سلاحی قدرتمند به نام نفت، در دست تهران

ايران دومين منبع نفت جهان را در اختيار دارد و اگر روزی تصميم بگيرد که صدور نفت خود را متوقف کند، بازار پرتلاطم انرژی در جهان با تحولاتی کم سابقه رو به رو خواهد شد.

«بهره بردن از نفت به عنوان سلاح» از سوی ايران، موضوعی است که بارها در دو دهه اخير و همزمان با اوج گيری مناقشات بين المللی جمهوری اسلامی ايران مطرح شده، اما هربار تحليل گران، نظرات متناقضی در اين زمينه مطرح کرده اند.


طرح موضوع حمله نظامی احتمالی آمريکا به ايران برای جلوگيری از دستيابی ايران به سلاح هسته ای، موجب شد تا موضوع «نفت به عنوان سلاح» بار ديگر هرازگاهی در ميان رسانه ها ديده شود.


ايران دومين منبع نفت جهان را در اختيار دارد و اگر روزی تصميم بگيرد که صدور نفت خود را متوقف کند، بازار پرتلاطم انرژی در جهان با تحولاتی کم سابقه رو به رو خواهد شد.


به رغم اينکه پاره ای تحليلگران می گويند، وابستگی شديد اقتصاد ايران به درآمد نفت عملا اين گزينه را برای جمهوری اسلامی ايران، منتفی می کند، اما گروهی ديگر می گويند که برای فهم بهتر ميزان احتمال توقف صادرات نفت ايران، بايد شرايط پس از چنين تصميمی را بررسی کرد.


خبرگزاری آسوشيتد پرس روز جمعه در يک گزارش تحليلی نوشته است که درصورت بروز يک حمله نظامی از سوی آمريکا، «ايران می تواند راه های نفتی خود به جهان را مسدود کند»، اما با انجام چنين عملی بيشترين آسيب به خود ايران وارد خواهد شد. اين گزارش را در ادامه می خوانيم:


ايران دارای امکانات بالقوه برای مسدود ساختن ۴۰ درصد نفت صادراتی جهان است. شايد بتوان گفت که اگر ايران اين کار را انجام دهد، تاثير آن از موشک ها و ديگر تسليحات نظامی ايران نيز بيشتر خواهد بود.


اما چنين اقدامی، درمقابلحمله نظامی احتمالی آمريکا، می تواند راه را از دو طرف برای ايران مسدود کند.



وابستگی بيش از اندازه جمهوری اسلامی ايران به درآمد حاصله از صادرات نفت خام کشور به آن معنا است که ايران با مسدود کردن لوله های نفتی و راه های منابع نفت خليج فارس، با ضرر عظيمی روبرو خواهد شد.

وابستگی بيش از اندازه جمهوری اسلامی ايران به درآمد حاصله از صادرات نفت خام کشور به آن معنا است که ايران با مسدود کردن لوله های نفتی و راه های منابع نفت خليج فارس، با ضرر عظيمی روبرو خواهد شد.


هم اينک قيمت نفت به بالاترين ميزان در طول تاريخ رسيده است، بازار متشنج نفت با کوچکترين نشانه ای از کساد متزلزل می شود و جزئی ترين واکنش ناشی از بحران اتمی ايران می تواند آن را تحت تاثير قرار دهد.


اما رشد فزاينده اخير قيمت نفت که زمانی غير قابل تصور می نمود، به گفته کارشناسان در صورت بروز جنگ ميان ايران و آمريکا حتی ممکن است تا حدی بالا رود که قيمت هر بشکه به دويست دلار برسد.


با وجود آنکه مقامات پنتاگون می گويند طرح فوری برای آغاز يک جنگ ديگر در خاورميانه را در دست ندارند، احتمال وقوع يک حمله نظامی از سوی آمريکا، با توجه به پافشاری مقامات کاخ سفيد در باز نگاه داشتن تمامی گزينه ها برای مقابله با برنامه اتمی ايران، همچنان بالاست.


جان هال، يک تحليلگر مواد نفتی و عضو انجمن جان هال در لندن می گويد: «بازار نفت از پيش بخاطر بحران خاورميانه متشنج بوده است. اگر يک کشور عضو سازمان اوپک نظير ايران به هر دليلی مورد حمله قرار گيرد، اين بازار شديدا آشفته خواهد شد و قيمتها ممکن است به هر سويی برود.»

ايران با فروش روزانه دو و نيم ميليون بشکه نفت، دومين بزرگترين توليد کننده نفت اوپک به شمار می آيد و هرگونه تصميمی برای ضربه وارد آوردن به بازار نفت به خودی خود می تواند موجب افزايش قيمت ها شود.


اما ايران همچنين می تواند با بستن تنگه هرمز که نقش راه ترانزيت برای بيش از سی ميليون بشکه نفت در روز و يا تامين چهل درصد نفت جهان را ايفا می کند، کار رساندن نفت را حتی دشوار تر هم بکند.


علاوه بر اين ميزان نفت صادراتی، حدود دو ميليون بشکه توليدات نفتی از جمله نفت سياه و تانکرهای حاوی گاز طبيعی مايع، از طريق تنگه هرمز عبور می کنند.



آيت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ايران هشدار داده است که در واکنش به يک حمله نظامی از سوی آمريکا، دهانه تنگه را خواهد بست.

آيت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ايران هشدار داده است که در واکنش به يک حمله نظامی از سوی آمريکا، دهانه تنگه را خواهد بست.


فرماندهان نظامی او نيز ادعا می کنند که به يک سلسله سلاح های تکنولوژی پيشرفته، از جمله اژدرهای سريع السير و موشکهای ضد کشتی مجهزند.


انتونی کوردزمن از مرکز استراتژی و مطالعات بين المللی در واشنگتن می نويسد: «دولت ايران درگذشته آنقدر ادعاهای مبالغه آميز درباره توسعه سلاح های نظامی خود کرده است که به نظر می رسد آنها بيشتر برای جلوگيری از حمله آمريکا و حصول دلگرمی و اطمينان خاطر مردم ايران طراحی شده باشند.»


دولت ايران قبلا موشک های ضد هوايی و ضد کشتی درجزيره ابوموسی ودر نزديکی مسير رفت و آمد کشتی ها در تنگه قرار داده است.


با توجه به حضور قبلی ناوهواپيمابر «يو – اس - اس انترپرايز» در منطقه و کشتی های مين جمع کن نيروی دريايی آمريکا به همراه ديگر کشتی های نظامی کمکی، آقای کردزمن تخمين می زند که انسداد کامل تنگه از سوی دولت ايران نمی تواند بيش از دوهفته دوام پيدا کند.


اين گذرگاه آبی در جريان «جنگ نفت کش ها» ميان ايران و عراق در سالهای ۸۴ تا ۸۷ ميلادی که درطی آن طرفين کشتی های نفت کش يکدیگر را هدف قرار دادند، قابل عبور بود.


با اين حال اين عمليات خصمانه موجب خواهد شد تا بيست و پنج درصد عبور و مرور کشتی ها کاهش يابد و نيروهای آمريکايی را وادار می کند تا در مسير کشتی ها، يک تونل امنيتی ايجاد کنند.


مايکل کلر، نويسنده کتاب «خون و نفت: خطرات و پيآمدهای وابستگی رو به گسترش آمريکا به نفت» می گويد: «مشکل فقط نفت ايران نيست. مردم می توانند بدون آن هم برای مدتی زندگی کنند. پرسش اين است که ايران تا چه مدت می تواند جريان نفت را بر روی ديگر کشورها را قطع کند.»


برای انجام چنين حرکتی ايران قدرتی فراتر از مسدود ساختن تنگه هرمز را در دست دارد که می تواند موجب ايجاد خسارات يکجا و جدی شود.


دولت ايران می تواند برای مثال از نفوذ خود در گروه های ستيزه جوی شيعی در عراق استفاده کند. تخريب لوله ها و تاسيسات نفتی می تواند بخش عمده صادرات عراق را که هم اينک در حدود دو ميليون بشکه در روز است فلج کند.


با توجه به اينکه جهان نزديک به تمامی نفت توليدی خود را مصرف می کند، ايجاد يک کمبود درتوليد نفت ايران و عراق که چهار ميليون بشکه در روز است، موجب ايجاد کمبودهای اساسی تر خواهد شد.



  • «مشکل فقط نفت ايران نيست. مردم می توانند بدون آن هم برای مدتی زندگی کنند. پرسش اين است که ايران تا چه مدت می تواند جريان نفت را بر روی ديگر کشورها را قطع کند.»
مایکل کلر

اما ايران نيز در صورت از دست دادن هشتاد درصد درآمد صادرات نفتی خود با مشکلات سنگينی روبرو خواهد شد.


مصطفی علانی مدير مطالعات امنيت ملی و تروريسم در مرکز تحقيقاتی خليج فارس واقع در دبی می گويد: «دولت ايران با انجام چنين کاری خود را در مخمصه بدی قرارخواهد داد.»


براساس برآوردهای وزارت انرژی آمريکا، صادرات نفت ايران تقريبا نيمی از بودجه دولت ايران را تامين می کند. درحالی که قيمت های بالای نفت، ميزان رشد سالانه آن کشور را درحدود پنج درصد بالاتر برده است، اما اقتصاد ايران به خاطر ممنوعيت مبادلات کالاهای تکنولوژيکی حساس، با نقاط ضعف بسياری روبروست.


اين نقاط ضعف همچنين شامل تحريم های اعمال شده از سوی سازمان ملل و ممنوعيت های اقتصادی که درعرض چند دهه گذشته از سوی آمريکا بر آن کشور اعمال شده - نظير تحريم های اخير آمريکا بر ارتش، بانک ها و صنايع کشور - نيز می شود.

درهمين حال کشورهای مصرف کننده نفت از يک برگ برنده برخوردارند که آن هم ذخاير نفت خام است.


ايالات متحده آمريکا و ديگر اعضای سازمان بين المللی انرژی اتمی سال گذشته مجموعا يک ميليارد و ۴۸۰ ميليون بشکه نفت خام در انبارهای ذخيره خود داشته اند که اين ميزان برابر است با صادرات ۶۰۰ روز نفت برای ايران.


ذخاير استراتژيک آمريکا، با نزديک هفتصد بشکه در روز، به تنهايی برای جبران بيش از دوماه توقف صادرات نفت خام کافی هستند و آمريکا تنها برای پانزده درصد از نيازهای خود به نفت خاورميانه وابسته است.


با اين حال فردريک لاسره، رئيس تحقيقات کالا در«سوسيته جنرال» در پاريس می گويد يک حمله نظامی احتمالی عليه ايران می تواند پی آمدهای درازمدتی رابرای بازار نفت جهان به دنبال داشته باشد.


وی می گويد: «هرگونه حمله نظامی از جانب آمريکا اين تفکر را در ذهن عموم مردم تقويت می کند که نفوذ عوامل قدرمند خارجی در خط مشی سياسی کشورهای نفت خيز هر سال شديد تر می شود. نخست نوبت عراق بود و حالا نوبت ايران است. مردم از خود می پرسند که بعد از ايران نوبت کدام کشور نفت خيز خواهد بود؟»