«چه اشکالی دارد که ما چیزی مثل «تعریب پارسیگری» داشته باشیم و لغت را با پارسیگری، «پارسیگونه» کنیم. یعنی اوزان و هنجار و کلمات را که در فارسی زیاد به کار میرود، در نظر بگیریم و آن را به جای کلمه فرنگی بیاوریم. مثلا به جای «رادیو» از کلمه فارسی «رادیان» استفاده کنیم. یا مثلا از کلمه «تلویزان» که یک هنجار فارسی است به جای «تلویزیون» استفاده کنیم. اگر کسی بگوید: «من به تلویزان نگاه میکردم»، این خیلی فارسیتر از این است که بگوید: «من به تلویزیون نگاه میکردم». اگر ما این کار را بکنیم، مانعی ندارد.»
این جملات را آیت الله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، صبح روز شنبه ۱۶ دی ماه ۱۳۷۴ و در دیدار با شرکتکنندگان در نخستین مجمع بینالمللی استادان زبان فارسی بیان کرد. (منبع: حسینی خامنهای، سید علی: «سخن نخست: شجره طیبه ادب فارسی». در نشریه «هنر و معماری» هنر» تابستان و پاییز ۱۳۷۴ - شماره ۲۹. ص۱۳.)
در آن دیدار، مصطفی میرسلیم، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمدرضا هاشمی گلپایگانی، وزیر وقت فرهنگ و آموزش عالی، غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی (که پس از حدود ۲۰ سال همچنان در این سمت قرار دارد) و محمدعلی تسخیری، رئیس آن هنگام سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیز حضور داشتند.
البته رادیان و تلویزان هرگز به عنوان معادل فارسی کلمههای رادیو و تلویزیون توسط فرهنگستان زبان ادب و فارسی به تصویب نرسید. حتی خود آقای خامنهای هم دیگر از این لغات استفاده نکرد.
معادلسازی فارسی برای برخی واژگان روزمره با ریشه خارجی – به جز عربی – اما توسط فرهنگستان زبان و ادب فارسی کماکان ادامه پیدا کرد.
این روند البته در برخی موارد باعث تمسخرهایی شده و این به نوبه خود ناخشنودی غلامعلی حدادعادل و تعدادی دیگر از مسئولان این فرهنگستان را در پی داشتهاست.
غلامعلی حدادعادل این رفتار را «عادتی بهجامانده از دوره فرهنگستان زمان حکومت رضاخان» دانستهاست.
البته رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی بعدا گفت که کلماتی که بیشتر مورد تمسخر است مانند «درازآویز زینتی» به جای «کراوات» و «کشلقمه» به جای «پیتزا» مصوب این فرهنگستان نیست و توضیح داد که «اینها معمولاً چیزهایی است که عدهای میسازند و متاسفانه خبرنگارها هم بدون تحقیق این چیزها را از عوام میشنوند و بعد به ما میگویند چرا این واژهها را مصوب کردهاید؟»
داریوش آشوری: «کار فرهنگستان این نیست»
داریوش آشوری، نویسنده و مترجم، در گفتوگو با رادیو فردا می گوید که «اشکال اساسی» کار فرهنگستان کنونی این است که «وارد حوزههایی از مسائل زبانی میشود که اصلا کار فرهنگستان نیست و نباید وارد آن بشود. پدیدههایی مانند پیتزا، رادیو و تلویزیون در تمام دنیا با همین نامها خوانده میشوند و ساختن معادل برای آنها کار بیهودهای است چون اینها نام خودشان را با خودشان میآورند.»
آقای آشوری میگوید «بهتر است فرهنگستان به تدوین واژگان علمی و کارهای تخصصی مربوط به اهل علم بپردازد و بیهوده وارد فضای زبان همگانی نشود چون مردم هم نمیپذیرند و هم مسخره میکنند.»
این نویسنده و مترجم معتقد است که «جنبه دیگر این موضوع، مسئله سیاسی است. جامعه با هر چیزی که از طرف دولت و دستگاههای رسمی وضع شود سر ستیز دارد و آن را یا دیر میپذیرد یا اصلا نمیپذیرد.»
آقای حدادعادل در دی ماه سال جاری به تلویزیون ایران آمده بود و به شدت از تمسخر واژگان تدوین شده توسط فرهنگستان زبان و ادب فارسی انتقاد کرد.
روند تغییر دیدگاه
یافتن، ساختن و در آخر جا انداختن واژگان فارسی به جای واژههای بیگانه رایج در فارسی، قدمتی ۹۰ ساله در ایران دارد که با نام رضاشاه پهلوی پیوند خوردهاست. او زمانی در ایران به وزارت جنگ و مقام سردار سپهی و سپس شاهنشاهی رسید که بهویژه زبان نوشتاری فارسی تحت سیطره قوی واژههای عربی و اروپایی قرار داشت.
رضاشاه در ۱۶ دی ماه ۱۳۰۰ که هنوز سردار سپه بود دستور داد تا در تشکیل ارتش مدرن ایران از برابرهای فارسی به جای واژگان بیگانه استفاده شود. در ۱۳۰۳ که نخست وزیر شده بود انجمنی را در وزارت جنگ برای تهیه واژگان جدید فارسی تشکیل داد. در دوران سلطنتش «انجمن وضع لغات و اصطلاحات علمی» در دارالمعلمین عالی تاسیس شد و در همان هنگام، آکادمی طبی در وزارت معارف با هدفی مشابه نیز تشکیل شد.
واژگانی مانند دانشگاه، گذرنامه، آتشنشانی، بیمارستان، پژوهش، بهداری، آسایشگاه، آمار، آلودگی، ارزش، انگیزه، اندام، بازداشت، پرداخت، هواپیما، سرمایه، کارمند، آگاهی، دادستان، دادگستری، شهرداری، خلبان، ملوان، گردان، فرودگاه، فشارسنج، شهربانی، بخشنامه، دادگاه، دارایی، درخواست و دهها واژه دیگر، از مصوبات آن دورهاند.
از دیدگاههای روحالله خمینی، بنیانگذار انقلاب ۵۷ نسبت به پالایش زبان فارسی اطلاعات چندانی در دست نیست اما آیتالله خامنهای، جانشین او همواره بر جلوگیری از ورود واژههای غربی به زبان فارسی تأکید کردهاست.
حساسیت نسبت به ورود واژههای عربی یا کوشش برای واژهگزینی فارسی سره برای کلمات عربی که پیش از انقلاب به چشم میخورد اما در عملکرد فرهنگستان زبان فارسی به مدیریت حداد عادل کمتر به چشم میخورد.
برای نمونه میتوان به برگزیدن «حق نشر» به عنوان معادلی برای «کپی رایت» اشاره کرد.
به اعتقاد داریوش آشوری، لغات عربی در طول تاریخی طولانی وارد زبان فارسی شدهاند و بخشی از آن در ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال اخیر در برابر واژگان فرنگی دیگر تثبیت شدند که گاه معادل فارسی سره آن وجود ندارد یا هنوز پیدا نشدهاست. چون معادل فارسی کلمهای مانند حق پیدا نشده، جواز استفاده از آن وجود دارد.
البته فرهنگستان زبان و ادب فارسی در تهیه و جا انداختن برخی واژگان معادل نیز موفق عمل کرده و توانسته آنها را در جامعه فراگیر کند.
یارانه، کالابرگ، رزمایش، سامانه، دورنگار، چیدمان، همایش، اندیشکده، فناوری، گردشگری و... از جمله واژگان مصوب همین فرهنگستان جدیدند که استفاده از آنها به جای معادل خارجی تقریبا مرسوم شدهاست.
داریوش آشوری معتقد است «اساسا این منطق که باید همه چیز زبان ما ایرانی و فارسی باشد، حرف بیربطی است.»
او برای مثال کلمه «شکر» را مثال میزند که از زبان سانسکریت وارد فارسی شد و از زبان فارسی به زبانهای اروپایی مانند فرانسوی (Sucre: سوکر) و انگلیسی (Sugar: شوگر) راه یافتهاست.
این جملات را آیت الله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، صبح روز شنبه ۱۶ دی ماه ۱۳۷۴ و در دیدار با شرکتکنندگان در نخستین مجمع بینالمللی استادان زبان فارسی بیان کرد. (منبع: حسینی خامنهای، سید علی: «سخن نخست: شجره طیبه ادب فارسی». در نشریه «هنر و معماری» هنر» تابستان و پاییز ۱۳۷۴ - شماره ۲۹. ص۱۳.)
در آن دیدار، مصطفی میرسلیم، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمدرضا هاشمی گلپایگانی، وزیر وقت فرهنگ و آموزش عالی، غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی (که پس از حدود ۲۰ سال همچنان در این سمت قرار دارد) و محمدعلی تسخیری، رئیس آن هنگام سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیز حضور داشتند.
البته رادیان و تلویزان هرگز به عنوان معادل فارسی کلمههای رادیو و تلویزیون توسط فرهنگستان زبان ادب و فارسی به تصویب نرسید. حتی خود آقای خامنهای هم دیگر از این لغات استفاده نکرد.
معادلسازی فارسی برای برخی واژگان روزمره با ریشه خارجی – به جز عربی – اما توسط فرهنگستان زبان و ادب فارسی کماکان ادامه پیدا کرد.
این روند البته در برخی موارد باعث تمسخرهایی شده و این به نوبه خود ناخشنودی غلامعلی حدادعادل و تعدادی دیگر از مسئولان این فرهنگستان را در پی داشتهاست.
غلامعلی حدادعادل این رفتار را «عادتی بهجامانده از دوره فرهنگستان زمان حکومت رضاخان» دانستهاست.
البته رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی بعدا گفت که کلماتی که بیشتر مورد تمسخر است مانند «درازآویز زینتی» به جای «کراوات» و «کشلقمه» به جای «پیتزا» مصوب این فرهنگستان نیست و توضیح داد که «اینها معمولاً چیزهایی است که عدهای میسازند و متاسفانه خبرنگارها هم بدون تحقیق این چیزها را از عوام میشنوند و بعد به ما میگویند چرا این واژهها را مصوب کردهاید؟»
داریوش آشوری: «کار فرهنگستان این نیست»
داریوش آشوری، نویسنده و مترجم، در گفتوگو با رادیو فردا می گوید که «اشکال اساسی» کار فرهنگستان کنونی این است که «وارد حوزههایی از مسائل زبانی میشود که اصلا کار فرهنگستان نیست و نباید وارد آن بشود. پدیدههایی مانند پیتزا، رادیو و تلویزیون در تمام دنیا با همین نامها خوانده میشوند و ساختن معادل برای آنها کار بیهودهای است چون اینها نام خودشان را با خودشان میآورند.»
آقای آشوری میگوید «بهتر است فرهنگستان به تدوین واژگان علمی و کارهای تخصصی مربوط به اهل علم بپردازد و بیهوده وارد فضای زبان همگانی نشود چون مردم هم نمیپذیرند و هم مسخره میکنند.»
این نویسنده و مترجم معتقد است که «جنبه دیگر این موضوع، مسئله سیاسی است. جامعه با هر چیزی که از طرف دولت و دستگاههای رسمی وضع شود سر ستیز دارد و آن را یا دیر میپذیرد یا اصلا نمیپذیرد.»
آقای حدادعادل در دی ماه سال جاری به تلویزیون ایران آمده بود و به شدت از تمسخر واژگان تدوین شده توسط فرهنگستان زبان و ادب فارسی انتقاد کرد.
روند تغییر دیدگاه
یافتن، ساختن و در آخر جا انداختن واژگان فارسی به جای واژههای بیگانه رایج در فارسی، قدمتی ۹۰ ساله در ایران دارد که با نام رضاشاه پهلوی پیوند خوردهاست. او زمانی در ایران به وزارت جنگ و مقام سردار سپهی و سپس شاهنشاهی رسید که بهویژه زبان نوشتاری فارسی تحت سیطره قوی واژههای عربی و اروپایی قرار داشت.
رضاشاه در ۱۶ دی ماه ۱۳۰۰ که هنوز سردار سپه بود دستور داد تا در تشکیل ارتش مدرن ایران از برابرهای فارسی به جای واژگان بیگانه استفاده شود. در ۱۳۰۳ که نخست وزیر شده بود انجمنی را در وزارت جنگ برای تهیه واژگان جدید فارسی تشکیل داد. در دوران سلطنتش «انجمن وضع لغات و اصطلاحات علمی» در دارالمعلمین عالی تاسیس شد و در همان هنگام، آکادمی طبی در وزارت معارف با هدفی مشابه نیز تشکیل شد.
اما اين اقدامات و نهادها، پاسخگوی خواسته های رضا شاه نبود. او در ۲۹ ارديبهشت ۱۳۱۴ فرمان تاسيس فرهنگستان ايران را صادر کرد و بزرگترين اديبان، انديشمندان و دانشمندان تاريخ معاصر کشور را به عضويت آن در آورد تا راهکاری برای نجات خط و زبان فارسی پيدا کنند.
ملکالشعرای بهار، محمدعلی فروغی، علياکبر دهخدا، بديعالزمان فروزانفر، قاسم غنی، غلامحسين رهنما، حسين گل گلاب، علياصغر حکمت، محمود حسابی، عيسی صديق، عباس اقبال آشتيانی، حسنعلی مستشار و تعدادی ديگر، نخستين اعضای فرهنگستان ايران بودند.
واژگانی مانند دانشگاه، گذرنامه، آتشنشانی، بیمارستان، پژوهش، بهداری، آسایشگاه، آمار، آلودگی، ارزش، انگیزه، اندام، بازداشت، پرداخت، هواپیما، سرمایه، کارمند، آگاهی، دادستان، دادگستری، شهرداری، خلبان، ملوان، گردان، فرودگاه، فشارسنج، شهربانی، بخشنامه، دادگاه، دارایی، درخواست و دهها واژه دیگر، از مصوبات آن دورهاند.
از دیدگاههای روحالله خمینی، بنیانگذار انقلاب ۵۷ نسبت به پالایش زبان فارسی اطلاعات چندانی در دست نیست اما آیتالله خامنهای، جانشین او همواره بر جلوگیری از ورود واژههای غربی به زبان فارسی تأکید کردهاست.
حساسیت نسبت به ورود واژههای عربی یا کوشش برای واژهگزینی فارسی سره برای کلمات عربی که پیش از انقلاب به چشم میخورد اما در عملکرد فرهنگستان زبان فارسی به مدیریت حداد عادل کمتر به چشم میخورد.
برای نمونه میتوان به برگزیدن «حق نشر» به عنوان معادلی برای «کپی رایت» اشاره کرد.
به اعتقاد داریوش آشوری، لغات عربی در طول تاریخی طولانی وارد زبان فارسی شدهاند و بخشی از آن در ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال اخیر در برابر واژگان فرنگی دیگر تثبیت شدند که گاه معادل فارسی سره آن وجود ندارد یا هنوز پیدا نشدهاست. چون معادل فارسی کلمهای مانند حق پیدا نشده، جواز استفاده از آن وجود دارد.
البته فرهنگستان زبان و ادب فارسی در تهیه و جا انداختن برخی واژگان معادل نیز موفق عمل کرده و توانسته آنها را در جامعه فراگیر کند.
یارانه، کالابرگ، رزمایش، سامانه، دورنگار، چیدمان، همایش، اندیشکده، فناوری، گردشگری و... از جمله واژگان مصوب همین فرهنگستان جدیدند که استفاده از آنها به جای معادل خارجی تقریبا مرسوم شدهاست.
داریوش آشوری معتقد است «اساسا این منطق که باید همه چیز زبان ما ایرانی و فارسی باشد، حرف بیربطی است.»
او برای مثال کلمه «شکر» را مثال میزند که از زبان سانسکریت وارد فارسی شد و از زبان فارسی به زبانهای اروپایی مانند فرانسوی (Sucre: سوکر) و انگلیسی (Sugar: شوگر) راه یافتهاست.