بازگشايی مدارس و دانشگاه ها و تقدم دغدغه های سياسی بر آموزش

ثمره سه دهه سرکوب خشن دانشجويان در ايران رشد و بلوغ جنبش دانشجويی به جنبشی مستقل است که از تبديل شدن به زايده و دنباله احزاب و جناح های حکومتی تن می زند.

هفته اول مهر ماه درايران، آغاز سال تحصيلی و هفته بازگشايی مدارس، دانشگاه ها و ديگر مراکز آموزشی، می توانست فرصتی مناسب باشد برای بررسی کارنامه آموزشی سال گذشته و نقد و تحليل برنامه های سال آينده.


اما مهم ترين و اصلی ترين بحث های مطرح شده در آغاز سال تحصيلی جديد در ايران در عرصه آموزش به تشديد سرکوب جنبش دانشجويی، اخراج استادان و دانشجويان منتقد يا معترض، ضرورت آزادی دانشجويان زندانی، تقويت و رشد نهادهای ناوابسته و جنبش مستقل دانشجويی و مباحثی از اين دست اختصاص داشت.


محيط و فضای دانشگاه های ايران و جهان هرگز از سياست جدا نبوده اند، اما سايه سنگين سياست بر مراکز آموزش عالی کشور چندان پر رنگ شده است که مسايل آکادميک و آموزشی را در هر دو سوی دانشگاه و دولت تحت الشعاع خود قرار داده است.



  • مهم ترين و اصلی ترين بحث های مطرح شده در آغاز سال تحصيلی جديد در ايران در عرصه آموزش به تشديد سرکوب جنبش دانشجويی، اخراج استادان و دانشجويان منتقد يا معترض، ضرورت آزادی دانشجويان زندانی، تقويت و رشد نهادهای ناوابسته و جنبش مستقل دانشجويی و مباحثی از اين دست اختصاص داشت.

سياسی شدن دانشگاه ها ، رشد جنبش و نهادهای مستقل دانشجويی و تيزتر شدن لبه انتقادی جنبش دانشجويی به سود حکومت نيست، اما اغلب کارشناسان بر آنند که سياست های نظام در عرصه دانشگاه ها بيش از هميشه در تقويت اين پديده نقش داشته است.


شوق و شور نوگرايان جوان

حضور سياست انتقادی در دانشگاه های کشورهايی چون ايران پديده ای تازه نيست و در عوامل گوناگونی از جمله شوق و شور و نوگرايی نسل جوان ريشه دارد.


دانشجويان در پرشورترين دوران زندگی خود سرآمدان نسل جوان هستند.


در عين حال، دوری از استلزامات زندگی روزمره و سلسله مراتب قدرت دولتی و حزبی، آزادی از قيد مصلحت انديشی های کاسب کارانه يا پراگماتيسم قدرت طلبانه، بيگانگی با تجربه های تلخ شکست پدران و مادران، بهره مندی از آگاهی و حساسيت به مسائل جامعه و احساس مسئوليت در برابر سرنوشت مردم و کشور زمينه های مساعدی برای حضور فعال دانشجويان در سياست فراهم می کنند.


در نظام های استبدادی که اغلب مفرهای آزادی بيان و آزادی اجتماعات بر لايه های گوناگون مردم بسته است، دانشگاه ها به مراکزی فعال برای بيان خواست های اکثريت مردم و فضايی برای طرح نيازهای اساسی جامعه بدل می شوند.


اکثريت دانشجويان از لايه های متوسط و کم درآمد به دانشگاه ها راه می يابند و با مسايل و دشواری های زندگی مردم آشنايی دارند، شوق و شور جوانی، اميد، آرمان خواهی و آرزوی دگرگون کردن يا بهبود وضع موجود به سوی وضع مطلوب را در دانشجويان زنده نگه می دارد،


دانشجويان از امکان تجمع و مبادله افکار و آراء و حرکت جمعی برخوردار و در جامعه ای با نرخ بالای بی سوادی و نرخ پايين مطالعه روزنامه و کتاب با اخبار و افکار دمخور و هم نشين هستند،


فضای آکادميک و مباحثی که در ميان سطرهای دروس و متون آموزشی به ناچار مطرح می شوند، توجه و کنجکاوی مدام آنان را به جامعه و نظام سياسی بر می انگيزند،


در کشورهايی چون ايران مردم به دانشجويان با چشم احترام می نگرند و آن گاه که فرزندانشان برای خواست های خود و پدران و مادران خود مبارزه می کنند از آنان حمايت می کنند،


اين همه و عواملی از اين دست حضور سياست را در دانشگاه های ايران توضيح می دهند، اما سياست های دانشگاهی نظام در پر رنگ تر شدن اين حضور و تيزتر شدن لبه انتقادی آن نقشی کارساز ايفاء کرده است.


حکومت ايران و سياسی شدن دانشگاه ها


بر خلاف استبدادهای سياسی کلاسيک، که از غيرسياسی شدن مردم و به ويژه دانشجويان و استادان، استقبال می کنند، حضور حمايت گرانه مردم در عرصه سياست برای جمهوری اسلامی ضرورتی حياتی است تا جايی که حتی جناح های رقيب در حکومت، برای مبارزه با رقبای خود، از تظاهرات مردمی و نهادهای دانشجويی به وسعت و به کرات بهره می گيرند.


همه جناح های حکومتی جمهوری اسلامی می کوشند تا دانشجويان و استادان را سياسی کنند، اما آن گاه که جنبش دانشجويی سياستی مستقل يا متفاوت با سياست های حکومت و جناح های آن را دنبال می کند يا نهادهای دانشجويی می کوشند تا از جناح های حکومتی و محافل و احزاب مجاز وابسته به جناح ها مستقل شوند، نظام از سياسی شدن محيط های آموزشی انتقاد کرده و دانشجويان و استادان را به فعاليت آکادميک فرا می خواند.


فعاليت گسترده انجمن های اسلامی و دانشجويان مسلمان در دانشگاه و جامعه در پيروزی انقلاب اسلامی نقشی مهم داشت.


جمهوری اسلامی در همان سال های اول پيروزی انقلاب، اسلامی کردن دانشگاه ها را هدف گرفت و کوشيد تا مکتب و سياست برآمده از ايدئولوژی رسمی را بر محتوا و شيوه های آموزشی و بر فعاليت های اجتماعی، فرهنگی و سياسی دانشجويان و استادان مسلط کند.



  • جمهوری اسلامی در همان سال های اول پيروزی انقلاب، اسلامی کردن دانشگاه ها را هدف گرفت و کوشيد تا مکتب و سياست برآمده از ايدئولوژی رسمی را بر محتوا و شيوه های آموزشی و بر فعاليت های اجتماعی، فرهنگی و سياسی دانشجويان و استادان مسلط کند.

دانشجويان و استادان ديگر انديش، منتقد و معترض و نهادهای مستقل دانشجويی نخستين قربانيان اين سياست بودند.


انقلاب فرهنگی ، تعطيل کردن دانشگاه ها و اخراج بيش از ۷۰۰ استاد و صدها دانشجو نخستين گام سياستی بود که با اختناق، سرکوب پليسی، گزينش و ديگر اهرم های فشار تداوم يافت.


استبداد سياسی، دانشگاه ها را به يکی از مهم ترين مفرهای بيان نارضايتی های عمومی جامعه بدل کرد و خفقان مراکز آموزشی و سرکوب جنبش دانشجويی به پررنگ تر شدن سياست انتقادی در محيط های آکادميک و تقويت جنبش دانشجويی انجاميد.


همراه شدن فشارهای مکتبی با استبداد سياسی واکنش منفی دانشجويان را به حکومت تقويت کرد.


حذف آزادی تحقيقات علمی، تحميل دروس ايدئولوژيک، اجباری کردن مستقيم و غير مستقيم برخی مناسک و آيين ها، جدا کردن دختران و پسران، تحميل پوشش، ممنوعيت نقد مذهب، اخراج دانشجويان و استادان ديگر انديش و ديگر اهرم های فشار فرهنگی و ايدئولوژيک، واکنش منفی دانشجويان و استادان را تشديد کرد.


سرکوب سياسی و مکتبی می تواند فعاليت منتقدان را در جامعه کم رنگ يا تضعيف کند، اما به سياسی تر شدن محيط های آکادميک می انجامد.


يک حزب سياسی را می توان از منظر فيزيکی و معنوی نابود کرد، اما جنبش دانشجويی، که هر چند سال يک بار خون تازه می کند و نيروهای تازه نفس تری را به ميدان می فرستد، با سرکوب سياسی تر شده و لبه انتقادی آن تيزتر می شود.


ثمره سه دهه سرکوب خشن دانشجويان در ايران رشد و بلوغ جنبش دانشجويی به جنبشی مستقل است که از تبديل شدن به زايده و دنباله احزاب و جناح های حکومتی تن می زند.


گزارش های خبری از رشد جنبش های زنان، دانشجويان و روشنفکران در ايران خبر می دهند.


منزوی شدن نهادهای دانشجويی وابسته به احزاب و جناح های حکومتی و رشد روزافزون نهادهای مستقل دانشجويی، محبويت سياست های مستقل آزادی خواهانه در ميان دانشجويان و تعميق خواست های دموکراتيک در جنبش دانشجويی نشانه های روشنی از واکنش های منفی انباشته شده در برابر استبداد سياسی و مکتبی ارزيابی شده است.


هفته اول مهر ماه و آغاز سال تحصيلی جديد برای دانشجويان ايران فرصتی است مجدد تا مطالبه خواست های خود را در نهادهای ناوابسته جنبش مستقل دانشجويی دنبال کنند.