روزنامه کیهان و «دسیسه های براندازی»

  • مهرداد قاسمفر

کیهان با چاپ سلسله مقالاتی تازه، برخی هنرمندان و نویسندگان را مورد حمله قرار داده و فعالیت ها و ارتباطات آنها را همسو و در جهت «دسیسه های براندازانه» توصیف کرده است.



با شدت گرفتن برخوردهای امنیتی در ایران، روزنامه کیهان، روند متهم کردن چهره های سرشناس به اتهاماتی چون «تلاش برای انقلاب مخملی» و « توطئه براندازی» را شدت بخشیده است.


کیهان با چاپ سلسله مقالاتی تازه، برخی هنرمندان و نویسندگان را مورد حمله قرار داده و فعالیت ها و ارتباطات آنها را همسو و در جهت «دسیسه های براندازانه» توصیف کرده است.


نام های جدیدی چون عباس کیارستمی، فیلمساز و کارگردان، مریم زندی، هنرمند عکاس و ابراهیم حقیقی، استاد گرافیست، تا علی دهباشی، سردبیر فصلنامه بخارا، بهروز غریب پور، رییس خانه هنرمندان، علیرضا سمیع آذر، مدیر سابق موزه هنرهای معاصر و بسیاری از چهره های فرهنگی دیگر در این مقالات کیهان دیده می شوند.


پیش از رخ دادن مجموعه قتل های سازماندهی شده ای که بعدها «قتل های زنجیره ای » نام گرفت و نیز دستگیری گسترده روشنفکران و نویسندگان در سال های میانی دهه هفتاد خورشیدی، بسیاری از آنهایی که بعدا به قتل رسیده یا به زندان افتاده بودند، در سلسله مقالات کیهان که به گفته سردبیرش «افشاگرانه» هستند، با اتهاماتی مشابه چون «وابستگی به غرب»، «ایجاد زمینه های براندازی در عرصه های فکری» و یا « تلاش برای پیش بردن اهداف مرتبط با هجوم فرهنگی» مجرم معرفی شده بودند.


همین امر در میان جامعه هنری ایران، باعث این نگرانی شده که درج چنین مقالاتی در کیهان، مقدمه ای بر دور تازه ای از برخوردهای سیاسی با چهره های منتقد یا دگر اندیش باشد.



کیهان به نظر من آیینه تمام نمای وضع موجود (ایران) است؛ یعنی یک ارگان فرهنگی که توسط آدم های نظامی- امنیتی لباس شخصی پوش اداره می شود، و در حال پرونده سازی برای همه مردم ایران از عباس کیارستمی گرفته تا محمد خاتمی است.
نوشابه امیری، روزنامه نگار

سکولاریسم، لاییک بودن و اعتقاد به جدایی دین از سیاست و یا مجری برنامه های «براندازی نرم» شدن، از رایج ترین اتهاماتی است که در سرمقاله های اخیر کیهان، متوجه برخی چهره های فرهنگی و سیاسی می شود.


دکتر صادق زیبا کلام ، استاد دانشگاه در تهران این گونه اتهامات را بی اساس می خواند. اتهاماتی که به گفته وی، از نظر اداره کنندگان کیهان، از نهضت آزادی تا انجمن جامعه شناسی ایران، خانه هنرمندان و حتی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را می تواند در بر گیرد.


وی می گوید: «ما می توانیم به تمام احزاب، تشکل ها، نهادهای مدنی یا شخصیت های سیاسی که دوستشان نداریم، اتهام ترویج سکولاریسم و لاییسیته وارد کنیم اما مثلا به کسانی چون اعضای نهضت آزادی که ده ها سال سابقه فعالیت دارند چطور می توانیم بگوییم در پی ترویج بی دینی در جامعه هستند؟»


نیروهای محافظه کار در ایران، هرگونه مخالفت و یا انتقادی را همواره به اهداف براندازانه و یا وابسته به غرب منسوب می کنند؛ اما این اتهامات در مقالات اخیر کیهان نه فقط به فعالان سیاسی بلکه به نویسندگان و هنرمندان و در مواردی به مسئولان سابق و فعلی در درون نظام اسلامی نیز نسبت داده می شود.


همین تغییر جهت مقالات کیهان به گفته ناظران سیاسی می تواند خبر از روند تازه ای بدهد که فضای سیاسی و اجتماعی ایران را به محدودیت های هرچه بیشتری سوق خواهد داد.



نوشابه امیری، روزنامه نگار، افزایش این فشارها بر جامعه فرهنگی و هنری ایران را ناشی از احساس خطری می داند که پس از بالا گرفتن انتقادها و نارضایتی های اخیر نسبت به عملکرد دولت فعلی، به «تندروها» دست داده است.


ما می توانیم به تمام احزاب، تشکل ها، نهادهای مدنی یا شخصیت های سیاسی که دوستشان نداریم، اتهام ترویج سکولاریسم و لاییسیته وارد کنیم اما مثلا به کسانی چون اعضای نهضت آزادی که ده ها سال سابقه فعالیت دارند چطور می توانیم بگوییم در پی ترویج بی دینی در جامعه هستند؟
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران


خانم امیری می گوید: «کیهان به نظر من آیینه تمام نمای وضع موجود (ایران) است؛ یعنی یک ارگان فرهنگی که توسط آدم های نظامی- امنیتی لباس شخصی پوش اداره می شود، و در حال پرونده سازی برای همه مردم ایران از عباس کیارستمی گرفته تا محمد خاتمی است.»

وی معتقد است که « این روزنامه، فقط یک طرز فکر را تبلیغ می کند و آن هم ترویج سرکوب، نبود آزادی و توجیه وضع موجود است و این توجیه وضع موجود، خطرناک است؛ نه فقط برای مردم ایران بلکه برای کسانی هم که فکر می کنند با توجیه کردن می شود حکومت کرد.»


از جمله اتهامات کیهان به نویسندگان و یا مترجمانی که آنها را لاییک و یا سکولار می خواند، استفاده آنها از دیدگاه های نظریه پردازان غربی است.


کیهان تالیف و ترجمه این گونه کتاب ها و مقالات را، جزیی از پروژه ای می خواند که بر آن نام «ناتوی فرهنگی» گذاشته است.


اما آیا ظرفیت تولید اندیشه های تازه در ایران امروز به اندازه ای هست که این نویسندگان و مترجمان را از دیگر نظریه پردازان کشورهای دیگر دنیا بی نیاز کند؟


صادق زیبا کلام در این باره می گوید: «تمام ترجمه های علوم انسانی ما به نحوی از انحاء ملهم و متاثر از متفکران غربی است. چرا که ما در خصوص تولید اندیشه و نظریه های سیاسی، در مرحله صفر و حتی زیر صفر قرار داریم . بنابر این، طبیعی است که هر کتابی را که باز کنید رگه هایی از تفکرات غربی را در آن بیابید.»


انتشار اخباری چون افزایش دستگیری فعالان دانشجویی، اظهار نظر مقامات امنیتی، بازداشت برخی پژوهشگران و صاحبنظران ایرانی مقیم خارج از کشور که به ایران سفر کوتاهی کرده اند، و اخیرا نیز مجموعه مقالاتی که روزنامه کیهان چاپ می کند یا وعده چاپ آنها را می دهد همگی باعث شده که برخی تحلیلگران، شرایط دشوار تری را برای جامعه مدنی ایران در روزهای پیش رو ترسیم کنند.