ايران پيروز شده است؟

روی جلد مجله اکونوميست

مجله اکونوميست، در سر مقاله آخرين شماره خود می نويسد دولت آمريکا می تواند با چشم پوشی از پيش شرط مذاکره رو در رو با ايران، به بن بست مسئله هسته ای اين کشور پايان دهد و مقامات ايران را به ميز گفت و گو بکشاند.


اين مجله می نويسد آمريکا بايد از گزينه «معامله بزرگ» برای حل مسائل بين دو کشور استفاده کند.
چکيده اين مقاله را در ادامه می خوانيد:


مجله اکونوميست می نويسد چه کسی می توانست تصور کند که يک حکومت مذهبی بی يار و ياور که زنان را سنگسار می کند، نوجوانان را در ملاء عام به دار می زند و رييس جمهورش هولوکست را انکار می کند، از نظر ديپلماتيک زيرکانه تر از آمريکا و متحدان اروپايی آن عمل کند؟ اين زيرکی از نتيجه آخرين گزارش اطلاعاتی آمريکا در باره برنامه هسته ای ايران نشئت می گيرد.


جرج بوش می خواهد مسئله هسته ای ايران را از طريق ديپلماتيک حل کند. باور کردنش مشکل است، اما علاوه بر اين، رييس جمهوری آمريکا گزينه ديگری هم دارد و آن «معامله بزرگ» است برای رفع اختلافات ايران و آمريکا.

نيازی به هوشی بالاتر از حد متعارف نيست تا دانسته شود که دستيابی آيت الله های ايران به بمب هسته ای می تواند جهان را با حوادث غير مترقبه ای روبه رو کند. جهان ادعای ايران را که می گويد برنامه هسته ای اين کشور صلح آميز است، باور ندارد.


به همين سبب، روسيه و چين با پيوستن به صف آمريکا، فرانسه، بريتانيا و آلمان در شورای امنيت بر آنند که غنی سازی را در ايران متوقف کنند.


دو ماه پيش همه اين کشورها در آستانه توافق بر سر قطعنامه سوم و اعمال تحريم سنگين تر عليه ايران بودند، اما آخرين گزارش اطلاعاتی آمريکا در باره برنامه هسته ای ايران، زحمات ديپلماتيک پنج ساله کشورهای غربی را يک باره به هدر داد.


پس از اين گزارش اطلاعاتی آمريکا، روسيه و چين در نشست وزيران امور خارجه کشورهای ۱+۵ که ماه گذشته در برلين برگزار شد، با اعمال تحريم شديد عليه ايران مخالفت کردند.


همزمان، محمد البرادعی، رييس آژانس بين المللی انرژی اتمی، دوست و ياور ايران شده است. او با انتقاد از مخالفين برنامه هسته ای ايران، که به باور وی ديوانگانند، می خواهد با کمک به ايران برای سر و سامان دادن به مسائل هسته ای خود، از بروز جنگ عليه جمهوری اسلامی جلو گيری کند.


در کنفرانس «داوس» امسال، منوچهرمتکی، وزير امور خارجه ايران، با اتکا به گزارش اطلاعاتی آمريکا گفت ايران برنامه ای برای توليد سلاح هسته ای ندارد و با نگرش به همکاری نزديک ايران با آژانس بين المللی انرژی اتمی، پرونده هسته ای ايران بايد بسته شود و اعمال تحريم عليه جمهوری اسلامی بی معنی است.


اما اين اظهارات تحريف محض حقايق است؛ گرچه گزارش اطلاعاتی آمريکا می گويد که ايران برنامه دسترسی به سلاح هسته ای را در سال ۲۰۰۳ رها کرد، ولی اضافه می کند که معلوم نيست ايران تا چه حد در اين زمينه پيشرفت داشته است.


تحريم های شورای امنيت سازمان ملل عليه ايران برای فعاليت های مخفی ايران نيست، بلکه بر عکس، متوجه فعاليت های آشکار جمهوری اسلامی است که با سر پيچی از قطعنامه های سازمان ملل به غنی سازی ادامه می دهد.


دسترسی ايران به سلاح هسته ای می تواند تعادل نيروها را در منطقه به هم زند و به رقابت تسليحات هسته ای در منطقه و پيامد های وخيم منتهی شود.

جمهوری اسلامی می گويد که غنی سازی اورانيوم را برای توليد برق می خواهد، ولی اورانيوم غنی شده را می توان برای ساخت بمب هسته ای نيز مورد استفاده قرار داد. وقتی کشوری قادر به غنی سازی باشد، تبديل اورانيوم غنی شده به سلاح اتمی کار ساده ای است.


دسترسی ايران به سلاح هسته ای می تواند تعادل نيروها را در منطقه به هم زند و به رقابت تسليحات هسته ای در منطقه و پيامد های وخيم منتهی شود.


البته آمريکا می تواند با گسترش چتر اتمی خود بر روی کشورهای عرب منطقه از مسابقه تسليحاتی جلوگيری کند.


بدين جهت، برخی بر اين باورند که بايد تاسيسات هسته ای جمهوری اسلامی را قبل از آنکه اين کشور به بمب دسترسی پيدا کند، بمباران کرد؛ البته اگر ايران مصمم به داشتن بمب هسته ای است، بازدارندگی بهتر از بمباران است.


جرج بوش می خواهد مسئله هسته ای ايران را از طريق ديپلماتيک حل کند. باور کردنش مشکل است، اما علاوه بر اين، رييس جمهوری آمريکا گزينه ديگری هم دارد و آن «معامله بزرگ» است برای رفع اختلافات ايران و آمريکا.


تا به حال، رهبران ايران پيشنهاد مذاکره مشروط از سوی آمريکا را رد کرده اند، اما در حال حاضر، بهترين روش برای اعمال فشار به رهبران ايران اين است که آمريکا پيش شرط مذاکره را، که توقف غنی سازی است، ناديده بگيرد و ضمنا ضرب الاجل تعيين کند، و گرنه ايران همچنان به غنی سازی ادامه خواهد داد.


روسيه و چين هم لازم است به تحريم های سنگين عليه ايران رضايت دهند، تا ايران به مذاکرات تن دهد. با اين همه، ممکن است رهبران ايران از مذاکرات خودداری کنند، اما در صورت چنين تصميمی، رهبران ايران مجبور خواهند شد برای مردم ايران تشريح دهند که چرا بايد بهای سنگينی برای عدم مذاکره با آمريکا بپردازند و به تکنولوژی دست يابند که برای توليد برق نيست.


در نهايت، اگر نتوان رهبران ايران را برای مذاکره متقاعد کرد، لااقل می توان آنان را معذب کرد که از برنامه دسترسی به توليد سلاح هسته ای چشم پوشی کنند.